معاندان نظام مقدس جمهوری اسلامی، طی اقدامات چند سال اخیر خود در تشدید فعالیتهای قومیتگرایی، با بروز شعارهایی در حیطة مسائل قومیتی، تلاش بسیاری برای ایجاد گفتمانهایی نوظهور در اپوزیسیون قومی آغاز کردهاند که از آنها میتوان به مواردی همچون شعار حق تعیین سرنوشت، جنبش رهایی بخش، ملت و حقوق ملی، فدرالیسم ملی-جغرافیایی و انتخابات آزاد(شعاری که اخیراً در آستانة انتخابات 92 اولین بار در کلام رفسنجانی منعقد شد) یاد کرد.
استفاده از چنین شعارهایی بیانگر تلاش طایفة عناد پیشه، برای ایجاد مسیری جدید و ورود جریانهای قومی به فاز نوین گفتمانی است. این مفاهیم نوین گفتمانی از نگرش امنیتی و راهبردی، ارتباط کاملاً ارگانیکی با هم دارند و مکمل یکدیگر برای پردازش گفتمان ناسیونالیسم قومیاند. مهمترین اهداف راهبردی اپوزیسیون قومی در گذار به گفتمان سیاسی جدید و تلاش برای عمومی یا فرا ملی کردن مفاهیمی مانند حق تعیین سرنوشت و فدرالیسم جغرافیایی-قومی در داخل و خارج ایران را میتوان در نکات زیر خلاصه کرد:
- تلاش برای مشروعیت بخشی به خواستهها و ادعاهای خود در سازمانها و محافل فراملی
- بین المللی کردن مسائل قومی ایران و کسب حمایت خارجی
- فشار بر جمهوری اسلامی ایران در معادلات منطقهای و جهانی
- دستیابی به وحدت فکری و راهبرد مشترک سیاسی در میان اقوام
- ایجاد زمینه برای عادی سازی و پذیرش مفاهیم و طرحهای رادیکال سیاسی در میان افکار عمومی
- استفاده از کاراکتر اقوام در مناسبات و مناقشات سیاسی بین حزبی و بین قومی
- تلاش برای معرفی سازمان های سیاسی قومی به عنوان نمایندگان اقوام ایرانی
مهندسی اجتماعی دشمنان برای تشکیل جبهههای قومیتی منفک
با رویکرد شعار محوری دشمنان، تلاشی بیحاصل برای ایجاد جبهههای منفک قومیتی در دستور کارشان قرار گرفت. این رویکرد که ناشی از عدم دید دقیق آنان به رفتارشناسی و جنس هویت دینی مردم که باعث وابستگی و حس میهن دوستی عجین با معیارهای ناب اسلامی میشود، را نمیشناسند. تئوری جدید دشمنان، در باب گفتمان سازی از مسایل قومیتی، تئوریهای شومی نظیر ایجاد بستر فدرالیسم سیاسی در قالب عناوینی همچون فدرالیسم اقتصادی و بستری برای نیل به اهداف آمریکا در جهت ایجاد خاورمیانة جدید، است.
با توجه به اظهار نظر اخیر آمریکاییها در مورد ایجاد خاورمیانة جدید و نقشة پیشنهادی آنان در مورد ماهیت جغرافیایی ایران(تفکیک استانهای بلوچستان،آذربایجان، کردستان و خوزستان) که حاکی از هدفگذاری آنان و تحت شعاع قرار دادن تمامیت ارضی کشورمان است، میتوان به اوج عنادورزی و فتنهاندوزی دشمنان پی برد.
مهندسی اجتماعی ساده لوحانة آمریکا، در مسایل قومیتی کشور منجر به اتخاذ راهبرد تشدید و تشکیک میان قومیتها از سوی آنان بود، که با توجه به رویکرد انقلابی و روحیة دشمن ستیزی مردم، محکوم به شکست شد. حال با تغییر رویکرد خود به گفتمانسازی در اپوزیسیونهای قومی، و تست آزمایشی آن در عراق و سوریه در قالب سیاست شعار محوری و اقدامات واگرایانه، برنامة خود را در ایران، ابتدا به ساکن با شعارهایی نظیر حق تعیین سرنوشت(برای ایجاد بستر حداقلی) و انتخابات آزاد(برای رسیدن به هدق غائی) آغاز نمودند.
میبینم شما نیز دریافته اید که فدرالیسم و قومگرایی دسیسه ایی برای از همفروپاشی کشور عزیزمان است، من خود سالهاست که از اندکشماری هستم که در سایتهای مختلف درباره خطر فدرالیسم هشدار داده ام و با جدایی خواهان بحثها داشته ام اما افسوس که اکنون آقای محسن رضایی دقیقا شعارهای جداییخواهان را با آسودگی تبلیغ کرده ودر گوشه و کنار ایران قومگرایی را ترویج میکند و خود را دست افزار دشمنان ایران کرده است و کسی را یارای انتقاد از او نیست و روزنامه ها انتقادات ما را منتشر نمیکنند ،حتی خود شما هم مستقیم جرعت آوردن نام این آدم را ندارید ، اما این وظیفه ماست با هر عقیده سیاسی و اقتصادی هم که باشیم از یکپارچگی وطنمان دفاع کنیم بویژه آنکه امام خمینی در سال نخست پیروزی انقلاب با صراحت با هر گونه خودمختاری قومی و فدرالیسم مخالفت کردند ، امیدوارم که مقام رهبری نیز با صراحت فدرالیسم که توسط محسن رضایی تبلیغ میشود را محکوم کنند.