عطاالله مهاجرانی

عطاالله مهاجرانی، نویسنده و سیاست‌مدار ایرانی متولد مرداد ۱۳۳۳در روستای مهاجران از توابع شازند دراستان مرکزی است. وی در رشته تاریخ از دانشگاه اصفهان مدرک کارشناسی اخذ کرد و سپس مدرک ارشد و دکتری خود را در همان رشته، از دانشگاه های شیراز و تهران گرفت.

وی در نخستین مجلس پس از انقلاب، نماینده شیراز در مجلس بود. در زمان نخست­وزیری میرحسین موسوی معاون پارلمانی نخست­وزیر شد و بعدها در زمان ریاست جمهوری هاشمی رفسنجانی به عنوان معاون پارلمانی رییس جمهور همکاری کرد.

در زمان دولت محمد خاتمی بعنوان وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی و سخنگوی دولت منصوب شد و به او لقب زینت الوزرا را دادند. بعدها به علت فشارهای زیاد از سوی علما و منتقدین، از پست وزارت خود استعفا داد. وی عضو هیئت علمی دانشکده علوم انسانی دانشگاه تربیت مدرس در سال 69 بود. همچنین در سمت مشاور رئیس‌جمهور و رئیس مرکز بین‌المللی گفتگوی تمدن‌ها با دولت­های وقت همکاری داشت.

در آستانة برگزاری انتخابات مجلس پنجم، به همراه غلامحسین کرباسچی(از اعضای صاحب نام حزب مذکور) و جمعی از تکنوکرات­های دولت هاشمی رفسنجانی، از بنیان­گذاران حزب کارگزاران سازندگی بود.

ازدواج های مهاجرانی

وی برای اولین بار با جمیله کدیور(خواهر محسن­کدیور) ازدواج کرد. پس از چند سال و در زمانی که رئیس مرکز بین‌المللی گفتگوی تمدن‌ها بود، دل به دریا زده و یکی از کارمندان زن خود را بنام مهسا یوسفی که شوهر داشت را مجبور به طلاق کرد، تا با او ازدواج کند.

این زن در رنج­نامة خود به رییس وقت قوه قضاییه(آیت­الله شاهرودی) می­نویسد: "اینجانب مهسا یوسفی در سال 1379 طرح پیشنهادی پروژه دانشگاهم را برای حمایت مرکز گفت‌وگوی تمدن‌ها به آن مرکز ارائه کردم و در سمیناری شفاهاً برای آقای دکتر مهاجرانی طرحم را مطرح نمودم و ایشان من را به مرکز گفت‌وگوی تمدن‌ها دعوت کردند تا حضوری با اینجانب در رابطه با پروژه‌ام صحبت نمایند. بعد از مراجعه به دفتر ایشان با تأکید فراوان پیشنهاد کردند عنوان مشاوره پروژه‌ام را شخصاً به عهده بگیرند و با همکاری کانون پرورش فکری کودکان و آموزش و پرورش و ارشاد اسلامی و همچنین مرکز گفت‌وگوی تمدن‌ها طرحم اجرا شود. در جلسه دوم ایشان با اصرار از اینجانب پیشنهاد همکاری نزدیک در مرکز به عنوان کارشناس گروه هنر را به من دادند که پس از آن در گروه هنر مرکز مشغول به کار شدم. در آن زمان وی پرونده‌هایی را شخصاً به اینجانب برای رسیدگی می‌دادند و تأکید داشتند تنها خودم بررسی کنم، در لابه‌لای پرونده‌ها شعرهایی بود که با تاریخ و دست خط خودشان نوشته شده بود.

پس از مدتی ایشان با حالت زیرکانه و مظلومانه‌ای به من گفتند که از روز اول که شما را دیدم، دیگر دلم مال خودم نیست و به شما علاقمند و شیفته شده‌ام و تحت تأثیر متانت و نجابت شما قرار گرفته‌ام. به وی گفتم آقای مهاجرانی من یک زن شوهردار هستم. وقتی متوجه شدند که من مدتی است در شرف طلاق هستم، من را به دفترشان می‌خواستند و دل من را گرم به تصمیم درباره طلاق می‌کردند. در صورتی که من از سال‌ها قبل تصمیم به طلاق داشتم، ولی ایشان دل من را گرم به تصمیم‌گیری جدی‌تری می‌کردند. ایشان به من قول دادند که من شخصاً تو را حمایت می‌کنم که بتوانی بر مشکلات فائق گردی. در صورتی که تمام تشریفات قانونی طلاق به نفع اینجانب قبلاً فراهم شده و پس از مدتی رأی طلاق صادر گردید. بعد از طلاق ایشان بلادرنگ از من خواستگاری کردند. آقای مهاجرانی در جواب رد خواستگاری از من اصرار و پافشاری بیشتر می‌نمودند. تا زمانی که در تیرماه 1380 من به مدت یک شب بازداشت شدم. ایشان می‌گفت بی تو نمی‌توانم زندگی کنم. مراسم ازدواجمان را در میدان آزادی می‌گیریم و صندلی مدارس را جمع می‌کنم. همه را دعوت می‌کنم و با افتخار اعلام می‌کنم که تو همسر من هستی. قرار بود بلافاصله عاقد مراحل لازم برای ثبت را انجام دهد تا در اسرع وقت ثبت شود. ولی 2 روز بعد از عقد ایشان از ثبت عقد منصرف شدند. شخصاً با عاقد تماس گرفتند و خواستند هیچ اقدام دیگری تا اطلاع بعدی ایشان انجام ندهند. عدم اقدام ایشان برای ثبت ما را واداشت تا با حضور در اراک خانواده پدری او را مطلع کرده‌ و واسطه کنیم که او را اخلاقاً ملزم به ثبت کنند که متأسفانه در اراک با انکار شدید از جانب ایشان و تهدید به مرگ و زندان انداختن من و حتی خانواده‌ام و هتک حرمت از طرف خانم... مواجه شدیم. ایشان ادعا می‌کرد که حتی بازداشت‌های انجام شده کلاً توسط وی ایجاد شده و به همان سادگی خانواده من را نیز بازداشت می‌کند و این گفته‌ها از جانب ایشان با تجربه تلخ 36 روز بازداشت من، وحشت تکرار شرایط آن دوران، عدم اطمینان از امنیت جانی، روحی، فکری من و خانواده‌ام شده که حتی ما از خرید روزمره و عادی عاجز کرده است. آقای دکتر می‌گفتند که هیچ نسبتی با ایشان ندارم و ما را متهم کرده بودند که از جانب جایی برای خراب کردن موقعیت او و همسرش این ادعا را داریم. او بدون در نظر گرفتن شرایط آبرویی من و خانواده‌ام نه تنها با احساس، بلکه با آبروی من مثل عروسکی که مقطعی برایش جالب و دوست داشتنی بودم برخورد می‌کرد. ما اردیبهشت سال جاری به دادگاه خانواده مراجعه کرده و دادخواست ثبت واقعة ازدواج را که تحت شماره پرونده ... مطرح است به دادگاه تقدیم نمودیم.

بعد از اطلاع آنها از این دادخواست، موانعی در روند پرونده ایجاد کردند از جمله: ‌انصراف و استعفاء وکیل سابقم از پیگیری و تعقیب پرونده که مجبور شدم مجدداً وکلای جدیدی انتخاب کنم. ثبت واقعه ازدواج و ترک انفاق شکایت کیفری نمودم. چون از جانب تهدیدهای خانم جمیله کدیور اصلاً احساس امنیت نمی‌کردم و هر لحظه گمان می‌کردم ممکن است تهدیدها را عملی کند و خود دکتر نیز چندین بار گفته بود با رقیب خطرناکی طرف هستی، او خیلی بیرحم است حتی به راحتی می‌تواند دستور قتل چندین نفر را صادر کند. قبلاً نیز تهدیداتی بر علیه من انجام می‌گرفت ولی از مهرماه این تهدیدات زیاد شده به طوری که چند وقت پیش در حالی که در کنار خیابان ایستاده بودم یک پیکان سفید رنگ با دو سرنشین زن و یک مرد با عنوان مأمورین نیروی انتظامی جلو آمده و مرا سوار ماشین کردند و زمانی که از آنها کارت شناسایی خواستم گفتند دلیلی برای توضیح بیشتر ندارند. وی افزود: این افراد پس از گرفتن تمام وسایل شخصی من و انجام یک سری سوال و جواب اعلام کردند که بهتر است پیگیری این پرونده را کنار بگذارم زیرا چیزی از قوه قضائیه عایدم نخواهد شد و بعد از یک ساعت مرا ول کردند که این موضوع ترس بیشتری را در من ایجاد کرد. یوسفی ادامه داد: مدتی بعد دو بار به صورتم وایتکس پاشیدند و تا بفهمم چه کسی هستند فرار کردند." مهاجرانی در ششم مردادماه سال 83 به اتهام ترک نفقه، عدم ثبت واقعه ازدواج و فریب در امر ازدواج و به جهت ارائه وثیقه 20 میلیون تومانی روانه زندان شد که 4 روز بعد با ارائه سند منزلی که حدود سه میلیارد ریال ارزش داشت، به عنوان وثیقه آزاد شد. مهاجرانی در همان جلسه مرداد 83 تعهد کرده بود که ظرف یک ماه نسبت به اخذ رضایت شاکی خود خانم یوسفی دلدار اقدام نماید، اما چند ماه بعد از کشور خارج ‌شد. تازه بعدها مشخص شد که مهاجرانی سال قبل از دستگیری با زن دیگری به نام ولی زاده نیز ازدواج کرده بود، که او هم طالب نفقه بود. حتی شایعاتی مبنی بر اینکه مهاجرانی تاکنون 6 زن را به عقد موقت خود درآورده است، بر سر زبان­ها جاری شده است.

حال فرض بر اینکه یک مرد بخواهد چند همسری را برگزیند اشکالی نیست، اما اینکه بخواهد از روی هوسرانی به سمت این کار رود، پر از اشکال است. مخصوصا این که این هوسران عطاالله مهاجرانی باشد، کسی که مولف کتب زیادی در حوزه اسلام همانند: اسلام و غرب، گوهر نماز و نیایش، انقلاب عاشورا، پیام‌آور عاشورا است.

او پس از اینکه دید جایی برای ماندن در این کشور ندارد، رهسپار کشور استعمار پیر؛ انگلیس شد. عطاءالله مهاجرانی فراری نمک نشناس، در وبلاگش، لندن را به عنوان وطن خود معرفی می­کند و عنوان کرده است: "در مسیر با خودم فکر می­کردم، همین روزها بود که در آغاز پنجاه سالگی از ایران خارج شدم. پنجاه سال زندگی در ایران و در شرق، بگذار نیمه دوم عمرت در غرب بگذرد! وطن همان سرزمینی است که در آن جا احساس آرامش و طمأنینه می کنی. به تعبیر امام علی(ع) همان سرزمینی که تو را تحمل می­کند. دیدم لندن برای من دیگر یک مرحله گذار نیست. سرزمینی است برای زندگی کردن. دیدم لندن را دوست دارم، با تنوع ملیت­ها و تساهل و تسامحش."

 

نظر نیک­آهنگ کوثر در مورد مهاجرانی

همین بس که نیک آهنگ کوثر؛ کاریکاتوریست اصلاح‌طلب و ضدانقلاب فراری در وصف­اش می‌نویسد:

"خیانت شاخ و دم ندارد. مهاجرانی بارها به کسان خود خیانت کرده است. اینکه خواسته در رأس هرم بماند، و به هر قیمتی، نکته مثبتی نیست که بخواهیم از آن دفاع کنیم. خیانت، خیانت است. خیانت به زن، فرزند، دوست، اطرافیان و زیردستان ظاهراً امر نکوهیده­ای است! به اعتقاد من، کسی که به کسان خود خیانت می­کند، ملت را بی بهره نمی­گذارد. کسی که به همسر خود بدقولی می­کند و دوست خود را سرکار می­گذارد، با مردمی که نمی­شناسد چه خواهد کرد؟ ".

 

مهاجرانی، تمایل به غرب و پشت کردن به آرمان­های انقلاب

در تابستان ۱۳۶۹ قبل از اولین سالگرد ارتحال امام خمینی، او که معاون پارلمانی رئیس جمهور وقت است در صفحة ۲ روزنامة اطلاعات مورخ ۶ اردیبهشت مقاله‌ایی می‌نویسد با عنوان "مذاکره‌ی مستقیم" و در آن ایستادگی در برابر کاخ سفید را شعارگرایی خوانده و خواستار پایان آن می‌شود. او در دوران تصدی وزارت فرهنگ کوشید با چاپ نشریات زنجیره­ای تحت نظر حلقه کیان(گیان)، جاده را برای دشمنان قسم خوردة نظام مثل آمریکا هموار سازد. این قبیل کارهای او باعث دم تکانی­هایی از سوی آمریکا برایش شد.

آنچنان که راون پاول در سنای آمریکا در مورد حلقه کیان اینگونه می­گوید:

"افرادی که طی سالهای گذشته با نام گروه کیان در ایران فعالیت داشتند و همچنین گروه­های دیگر توانستند ثمرات بی­شماری را برای جامعه آمریکا به ارمغان آورند، اگر ما بتوانیم به ایجاد چنین گروه­هایی به تعداد زیاد در ایران کمک کنیم بدون شک موفقیت روزافزونی را خواهیم داشت، شاه کلید براندازی نظام ایران افرادی همچون گروه کیان هستند."

 

مهاجرانی از زبان تلویزیون­های لس­آنجلسی و معاند نظام

"تشکر و قدردانی می­کنیم از عطالله مهاجرانی به خاطر تلاش و زحمتی که کشید و پست خودش را به خاطر همین فداکاری ها از دست داد."

عطاالله مهاجرانی مدعی است که در قبل از تصدی وزرات ارشاد دولت اصلاحات، بارها مطالبی علیه سلمان رشدی نوشته است. در حالی که در کارنامة تصدی وزارت ارشاد اسلامی ایشان ترویج فرهنگ ضد اسلامی غرب موارد مثل فروش کتابهایی در دفاع از سلمان رشدی در نمایشگاه بین المللی کتاب چاپ مطلبی با عنوان "چیپس با ماست و موسیر حلال است یا حرام"، بر ضد اسلام، پیامبر(ص) و انقلاب اسلامی در یکی از روزنامه های زنجیره ای، بیش از همه به چشم می­خورد.

او که ده ها کتاب در حوزه اسلام به چاپ رسانده است، اینچنین از برخی وطن فروشان زبان تعریف می­گشاید:

در مقاله­ای در مقام وزیر ارشاد، از عبدالکریم سروش(شخصی که قرآن مجید و وحی را رد می­کند) اینگونه تعریف کرد: "سروش ایدئولوگ دوم خرداد است".

و یا در مقاله­ای در روزنامه صبح امروز از اکبر گنجی(شخصی که مستقیماً مهدویت را رد می­کند) می­نویسد: "اگر اکبر گنجی را از روزنامه­های مستقل بگیریم آنها دچار ضعف بزرگی خواهند شد، به دقت که می­نگرم گنجی برای این انقلاب بیش از دیگر انقلابیون ثمر دارد".

در مقاله­ای دیگر عطاالله مهاجرانی در خصوص(محسن سازگارا جاسوس سیا و سرویس اطلاعاتی انگلستان) می­نویسد:

"سازگارا با حمایت های مالی نقش پدر معنوی روزنامه دوران ما را ایفا می­کند ما باید قدر شناس او باشیم".

 

شخصیت دوگانة مهاجرانی، سند فساد او

او که پس از رحلت امام خمینی با نوشتن مطلبی در روزنامه خود را شیفته ایشان قلمداد می کرد، چند صباحی بعد در مصاحبه­ای با شبکه العربیه درباره حکم امام خمینی درباره سلمان رشدی، دوگانگی خود را اینطور بروز می­دهد:

"من درباره این امر تحقیق کاملی انجام داده و تمام کتابهای فقهی تمام مذاهب چه سنی و چه شیعی و حتی زیدی را مطالعه کرده­ام و به نظر من این حکم از نظر فقهی درست نیست. من کاملاً با این نظر امام خمینی مخالفم ولی معتقدم هر نویسنده­ای باید مبانی دینی هر ملتی را محترم بشمرد، نور زندگی از دو پنجره به انسان می­تابد: یکی دین و دیگر فرهنگ عقلائی".

نیک­آهنگ کوثر که بندرت حرف حساب می­زند، او را اینچنین معرفی می­کند: "مهاجرانی آدمی تشنه قدرت است که با زبان چرب و نرمش خود را غیر از آنچه که هست نشان می­دهد و اینکه درون و برونش یکی نیست و با حرف زدن می­تواند نظر دیگران را نسبت به خودش مثبت کند و خلاصه اینکه مهاجرانی بر خلاف آنچه که نشان می دهد مردی اهل سیاست است و نه فرهنگ. مرد بزرگ فرهنگی اصلاح طلب اهل تساهل و تسامح نه تنها اهل شنیدن انتقاد نیست، بلکه دوست دارد از او تعریف و تمجید شود".

 

تغییر قانون اساسی و بروز خوی ماکیاولیسمی

در سال 1373 که عطاالله خان تصمیم به تغییر قانون اساسی برای مادام العمر کردن ریاست جمهوری گرفته بود، در مصاحبه­ای با روزنامه ایران نیوز در پاسخ به سؤال خبرنگار این روزنامه که نظر ایشان را درباره ریاست جمهوری آینده ایران پرسیده بود، گفت: "اگر امکان تغییر در قانون اساسی وجود داشته باشد آقای هاشمی شایسته‌ترین فرد برای احراز این مسئولیت است". وی افزود: "آقای هاشمی رفسنجانی دو ویژگی امیرکبیر و مدرس را باهم دارند، امیرکبیر به لحاظ توجه به توسعه صنعتی کشور و مدرس به خاطر توجه به آزادی".

مهاجرانی دلیل پیشنهاد تغییر قانون اساسی را این‌گونه شرح می‌دهد:

"بحث تغییر قانون اساسی در مقطعی بود که همه ما احساس می­کردیم که کشور به طرف یک استبداد و یک دوره تاریک خواهد رفت. تقریباً هیچ عنصر امیدی در ایران پس از آقای رفسنجانی مطرح نبود."

این گونه بود که بعد از منتفی شدن تغییر قانون اساسی برای ادامه ریاست هاشمی رفسنجانی بر قوه اجرایی کشور مهاجرانی طی یک سخنرانی در دانشگاه اراک گفت: هر کسی رئیس‌جمهور شود شخص سوم کشور خواهد بود. البته وی پس از پیروزی خاتمی در انتخابات و زمانی که به عنوان یکی از وزیران کابینه مطرح شد، طی یک سخنرانی دیگر با چرخشی 180 درجه‌ای گفت: رئیس‌جمهور شخص دوم کشور است!

خوی ماکیاولیستی مهاجرانی در این ماجرا نمود بیشتری می‌یابد که، آقای عطاالله که زمانی تلاش می­کرد تا به نفع خود ریاست جمهوری آقای هاشمی را مادام­العمر کند، در زمان ریاست فرهنگ و ارشاد دریغ از تلاشی در جهت اعاده حیثیت هاشمی رفسنجانی، که توسط نویسندگان منتسب به دوم خرداد لکه‌دار شده بود. انتقادی که آقای هاشمی نیز به آن صحه گذاشته و گفت: "زمانی که کابینه سازندگی در اوج درخشش بود، دوستان از اعتبار من بهره می­گرفتند اما بعد از دوم خرداد که آن پرخاشگری­ها علیه من شروع شد، هیچکدام از آقایان حاضر به دفاع از من نشدند."

 

توهین به علما

آقای عطاالله بعد از گذراندن مرحلة استیضاح مجلس با کمک آقای خاتمی در زمان تصدی­گری وزارت فرهنگ و ارشاد، در کتابی با عنوان «استیضاح» توهین‌های زیادی را به نمایندگان و علی­الخصوص شخص آیت­الله نوری همدانی که از مرجعیت شیعه هستند، روا داشت. از جمله اینکه ایشان را بی مروت خواند. دلیل اینکارش هم بخاطر سخنرانی آیت­الله نوری همدانی علیه سیاست‌های اشتباه فرهنگی دولت اصلاحات بود.

چندی بعد نیز مهاجرانی در پاسخ به انتقادات آیت­الله مکارم شیرازی، در برابر توهین نشریات به محضر مقدس امام زمان(عج)، بجای آنکه از او بخاطر اینکار در مقام وزیر فرهنگ و ارشاد تشکر کند، جواب داد: "به جای اعتراض به من در این ماجرا بنشینید و به کتاب‌هایی که در خارج از ایران و علیه مقدسات نوشته می‌شود پاسخ‌گویید."

این قبیل توهین­ها در زمان تصدی­گری وی بر مسند وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ادامه داشت، بطوری که به صورت مداوم و بدون لحظه‌ای درنگ توپخانه‌های رسانه‌ای به ترور شخصیت عالمان مجاهدی چون علامه مصباح یزدی مشغول بودند. در یکی از این جسارت­ها، کاریکاتوری با مظمون توهین‌آمیز نسبت به آیت­الله مصباح یزدی توسط نیک­آهنگ کوثر در روزنامه­ها چاپ شد، که در پی آن موجی از اعتراضات گسترده علما و روحانیون ایجاد شد.

وی چندی بعد نیز در جریان تحصن علما و روحانیون در مسجد اعظم قم، به آیت الله جوادی آملی که در مسجد اعظم قم از مهاجرانی انتقاد کرده بود؛ ایراد گرفته بود:

چرا در جمع متحصنین سخنرانی و از سیاست‌های فرهنگی دولت انتقاد کرده است.

همچنین مهاجرانی طی یک مقاله­ای در کتاب «حکایت همچنان باقی است» به صورتی یک جانبه، به رد و ابطال نظرات آیت‌الله مصباح یزدی دست زد. او در این مقاله ادعا کرده بود: "استاد مصباح عزیز! نظریه غیرت دینی جناب عالی که میوه و محصول آن خشونت است، ویران کننده اندیشه و فرهنگ و تمدن است و نظریه تساهل و تسامح سازنده آنها".

همان تساهل و تسامح­ای که  از آن در وطن دوس داشتنی پنجاه ساله دومش؛ انگلیس، یاد کرده  است.

 

مهاجرانی پس از فرار و خروج از کشور

او در سال­های ورودش به وطن همیشگی­اش؛ انگلیس، برای رسانه‌های ضد ایرانی همچون «الشرق الاوسط» مطلب می‌نویسد و برخی عقاید ضد دینی‌اش را که در ایران اجازه شکوفایی پیدا نکرده بود، در این رسانه‌ها به مرحله نمایش می گذارد.

مهاجرانی سایت «جرس» را با کمک عده­ای وطن فروش(کدیور، عبدالعلی بازرگان، برادران صدر و چند روزنامه‌نگار زنجیره‌ای) راه‌اندازی کرد.

عطاءالله مهاجرانی در کنار تعدادی از ضد انقلابیون نظیر نوشابه امیری، مهرانگیز کار، فرخ نگهدار شهریورماه 1388 هزارمین روز تأسیس سایت ضد انقلابی روز آنلاین را گرامی داشته بود و در تجلیل از این سایت ضد انقلابی نوشته بود:

"«روز» هم در این زمان عسرت کوشیده است تا چراغ خبر و آگاهی را فروزان نگاه دارد. بدیهی است که ناسزا هم بسیار شنیده است؛ اما شماره هزارم می‌گوید «روز» در کنار ملت ایران در برابر استبداد و بربریت ایستاده است.» "

بهتر بود خود نگاهی به گذشته­اش می­انداخته، تا می­دید آن زنانی که بخاطر هوسرانی خود به اسارت و ترس کشانده بود آیا همان بربریتی است که از آن دم می­زند. شاید اگر این کار را در همان لندن به قول خودش جای زندگی  می­داد، الان چوب در ... فرو می نشاندند.

 

از تملق در بین انستیتو واشنگتن تا تشویق صهیونیست­ها

وی در جلسه­ای که بنیاد انستیتو واشنگتن آن را سازمان دهی کرده بود شرکت می­کند، جایی که وزیر جنگ رژیم صهیونیستی می­گوید:"جامعه بین المللی باید با مسلمانان مقابله کند". در ادامه سخنان عطاالله خان به بیان نکاتی ظریف می­پردازد، که گویی ایشان صهیونیست است تا یک ایرانی با غیرت:

-اگر نهضت ملی ایران در سال 53 با کودتا شکست نمی­خورد نیازی هم به انقلاب اسلامی سال 59 یا 79 نبود.

در پاسخ به سوال مشروعیت رژیم صهیونیستی وی اینطور نظر مثبت وزیر جنگ رژیم صهیونیستی را به خود جلب می­کند:

"این سوال خیلی خیلی سختی هست بگذارید بعدا به آن پاسخ بگویم".

در مورد هولوکاست نیز وی اینطور خوش خدمتی خود را ادامه می­دهد: "اگر حتی یک یهودی هم کشته شده باشد، یک فاجعه جهانی رخ داده است".

در سوال دیگری با مضمون حمله به ایران وی می­گوید: "آمریکا در مورد مسائل ایران و برخورد با ایران بایستی از قدرت هم استفاده کند".

در پایان نیز نظرات عطاالله خان ماکیاولیست، موجب خوشحالی میهمانان صهیونیستی و کف زدن های مداوم آنان می­شود. یادمان نرود که نیک­آهنگ کوثر که خود آلت دست ضد انقلاب است درباره زبان چرب و نرم او چه حرف­هایی گفته بود!!

همچنین وی در این انستیتو به عنوان پژوهشگر مشغول به کار است، جایی  که به اذعان خود آمریکایی­ها یکی از صهیونیستی ترین بنیادها در آمریکا است.

 

مهاجرانی نمایندة شیعه در مرکز گفت و گوی ادیان

«مرکز گفت و گوی ادیان» در حالی با کمک شاه سعودی و با هزینه سالانه 15 میلیون یورویی در آذر ماه سال 1391 با حضور نمایندگان ادیان مختلف از جمله کاتولیک­ها، اوانجلیک­ها، پروتستان­ها، ارتدکس­ها، سنی­ها، شیعیان، وهابی­ها، یهودیان، بودایی­ها و هندوها، در وین راه اندازی شد، که رژیم سعودی خود منشأ بسیاری از جنگ های مذهبی و فرقه گرایی است. دبیرکل این مرکز مهاجرانی را بعنوان نماینده شیعیان در این هیأت برگزید. جالب اینجاست که رئیس مرکز اسلامی امام علی(ع) وین خطاب به مرکز ملک عبدالله تاکید کرده است که مهاجرانی نماینده تفکر شیعه نیست.

همچنین آقا عطاالله خان مهاجرانی به همراه علیرضا نوری­زاده، با شرکت در نشست «الجنادریه» مبلغ 18 میلیون دلار از سعودی­ها برای راه اندازی شبکه­ای ماهواره­ای در لندن دریافت کردند.

 

نقش پر رنگ در تشویش اغتاشاشات و حرکات اغتشاشگران علیه نظام

آقای نماینده شعیان جهان(همون مهاجرانی خودمون) در زمانی که ایران در سال 88 درگیر فتنه بود، خواستار ادامه اغتشاش‌ها و راهپیمایی‌های غیرقانونی در ایران شده بودند. وی در مصاحبه با تلویزیون بی­بی­سی فارسی گفته بود که: "پایه و اساس نظام قابل قبول نیست!". همچنین ایشان به همراه تعدادی از ضدانقلاب‌های فراری برای پشتیبانی فتنه سبز در فضای مجازی، سایت جرس را راه‌اندازی کرده است. این سایت پیشنهاد داده بود که اغتشاشگران در روز 22 بهمن به سمت میدان آزادی حرکت کرده، این میدان را به تصرف خود درآورند.

مهاجرانی در انتخابات ریاست جمهوری در زمره حامیان کروبی قرار داشت. کروبی طی حکمی مهاجرانی را به عنوان مشاور خود در امور مسائل و مشکلات ایرانیان خارج از کشور منصوب کرده بود.

 

سند ماکیاولیسم بودن مهاجرانی

نیکلا ماکیاولی که بنیاد این نظریة خود را پیرامون روش و هدف در سیاست قرار داده، در کتاب خود شهریار، هدف عمل سیاسی را دستیابی به قدرت می‌داند و بنابراین، آن را محدود به هیچ حکم اخلاقی نمی‌داند و در نتیجه به کار بردن هر وسیله‌ای را در سیاست برای پیشبرد اهداف مجاز می‌شمارد و بدین گونه سیاست را به کلی از اخلاق جدا می‌داند.

عطاالله مهاجرانی هم از همین قانون پیروی کرده و اینطور که در کارنامه اش بیان شد:

او برای باقی ماندن در صحنه سیاست و دولت از هر ابزاری استفاده کرد، حتی الان هم که در خارج از کشور است، برای اینکه خود را در بازی بیگانگان بیابد از هیچ کاری دریغ نمی کند؛ حتی تایید سخنان آن ها.

حال چطور می­شود فردی که همواره از رعایت حقوق شهروندی، احترام به حقوق بشر، مدارا، تساهل و تسامح و‌ پرهیز از پایمال کردن حق دیگران دم می‌زند؛ خودش حق مسلم یک انسان را پایمال و از مسؤولیت دولتی خود سوءاستفاده کند. فردی که همواره خود را یک اصلاح‌طلب و دموکرات معرفی می‌کند، چگونه اصول مسلم اخلاقی و "حق الناس" را نادیده گرفته و با سوءاستفاده از موقعیت شغلی و اجتماعی خود، یک زن شوهردار و مسلمان را سرگردان و بی‌پناه و حتی آزار می­دهد و خود را بعنوان نماینده شیعه می پذیرد؟؟!!!

 

فعالیت‌های سیاسی- اجتماعی:

·        نماینده دوری اول مجلس شورای اسلامی (1363-1359)

·        عضو هیات رئیسه دائمی و موقتی

·        رئیس کمسیون بازرگانی

·        نائب رئیس کمیسیون امور خارجه

·        مسئول اخبار و اطلاعات در کمسیون دفاع

·        رایزن فرهنگی جمهوری اسلامی ایران در پاکستان (1364 - 1363)

·        معاون نخست‌وزیر در امور حقوقی و پارلمانی (1368 - 1364)

·        معاون رئیس‌جمهور در امور حقوقی و پارلمانی (1376-1368)

·        رئیس کمیته حمایت از انقلاب فلسطین (1372- 1369)

·        معاون فرهنگی- اجتماعی مرکز تحقیقات استراتژیک (1372 - 1370)

·        عضو هیات امناء موسسه فارابی (1372 1368)

·        عضو هیات امناء خبرگزاری جمهوری اسلامی ایران (1372 1368)

·        عضو هیات امناء دانشگاه‌های جنوب

·        عضو هیات علمی مرکز دایرة‌المعارف بزرگ اسلامی (سال 72)

·        عضو هیات علمی دانشگاه تربیت مدرس (سال 69)

·        وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی (1376 - 1379)

·        سخنگوی دولت (1376 - 1379)

·        مشاور رئیس‌جمهور و رئیس مرکز بین‌المللی گفتگوی تمدن‌ها (1382 - 1379)

·        فعالیت‌های فرهنگی مطبوعاتی:

·        همکاری با روزنامه اطلاعات (سال 1360)

·        سردبیر فصلنامه راهبرد (از سال 1370 تا 1375)

·        مدیرمسئول هفته‌نامه بهمن (از سال 1373 تا 1375)

·        مدیرمسئول ماهنامه گزارش گفتگو (سال 1381)

 

تألیفات:

·        نقد توطئه " آیات شیطانی "

·        گزند باد

·        پیام‌آور عاشورا

·        حماسه فردوسی

·        انقلاب عاشورا

·        افسانه نیما

·        سلمان فارسی

·        استیضاح

·        حکایت همچنان باقی ست

·        فلسطینی‌ها

·        قرائت‌های دینی

·        گوهر نماز و نیایش

·        بهشت خاکستری

·        اسلام و غرب

·        سهراب کشان

·        برف

·        قصه شیرین

·        مینا گران

 

فعالیت‌های فرهنگی- مطبوعاتی:

·        همکاری با روزنامه اطلاعات

·        سردبیر فصلنامه راهبرد

·        مدیر مسئول هفته نامه بهمن

·        مدیر مسئول ماهنامه گزارش گفتگو

 

کتب:

·        مقدمه‌ای بر هفت‌خوان بزرگمهر

·        میناگران (رمان)

·        برف (رمان)

·        سهراب کشان (رمان)

·        اسلام و غرب

·        بهشت خاکستری (رمان)

·        گوهر نماز و نیایش

·        قرائت دینی

·        فلسطینی‌ها

·        حکایت همچنان باقی‌ست...

·        استیضاح

·        سلمان فارسی

·        افسانه ی نیما

·        انقلاب عاشورا

·        حماسه ی فردوسی

·        پیام‌آور عاشورا

·        گزند باد

·        نقد توطئه ی آیات شیطانی

·        مسیحیت واسلام (نقد سخنان پاپ بندیکت شانزدهم درباره ی پیامبر اسلام در سال 2006 در یکی از دانشگاه های آلمان)

 

کتب ترجمه شده به زبان‌های دیگر:

·         التسامح و العنف فی الاسلام

·         موامرة الآیات الشیطانیه

·         قرائات دینیه

·         الجنة الرمادیة

·        الإسلام والغرب

 

مختصری از ارتباطات اجتماعی:

·        جمیله کدیور

·        محسن کدیور

·        محمدرضا نوری زاده

·        مسعود بهنود

·        نوشابه امیری

·        عبدالعلی بازرگان

·        برادران صدر

 

مختصری از ارتباطات رسانه­ای:

·        جرس

·        بی بی سی

·        صدای آمریکا

·        روزآنلاین

·        کلمه