اپوزیسیون قومی

تکثر قومی و فرقه­ای از شاخصه­های بافت جمعیتی ایران است ودشمنان نظام اسلامی، با آگاهی از این ویژگی و بهره برداری هدفمند از ابزارهای جنگ روانی، همسو با گسترش تهدیدهای برون مرزی، برنامه­ریزی می­کنند تا ناسیونالیسم قومی و حمایت مادی و معنوی خزنده از جریان­های قومیتی را نیز در جهت گسترش اختلاف میان جامعة داخلی و منطقه­ای افزایش دهند که در صورت عدم تبیین یک راهکار یا راهبرد مناسب، می تواند وحدت، همبستگی و انسجام ملی را با چالش روبرو کند و در صورت تحقق می­تواند، تهدیدهای نوینی را علیه امنیت ملی ایران به وجود آورد.

در شرایط کنونی، هدف مطلوب آمریکا، انگلستان و اسرائیل ازگسترش گفتمان­های واگرایانة قومی و فرقه­ای، تضعیف اقتدار و مشروعیت سیاسی و ایدئولوژیک حاکمیت، افزایش نا امنی در داخل و جلوگیری ازشکل­گیری یک نظام امنیت دسته جمعی توسط کشورهای خاورمیانه و بالاخص ایران است؛ برای مثال یکی از ابزارهای تهاجم نرم افزاری انگلستان، از اوایل قرن بیستم تاکنون، ایجاد فرقه های جدید، مانند بهائیت در ایران، وهابیت در عربستان، قادریه در هندوستان و... یا گسترش ناسیونالیسم قومی مانند پان عربیسم، پان ترکیسم و پان ایرانیسم است. البته در شرایط حساس کنونی نیز، رگه­هایی از این سیاست، که به صورت هدفمند و مدیریت شده علیه امنیت ملی و تمامیت ارضی کشور در حال برنامه ریزی است، قابل مشاهده است.

بررسی اهداف مخالفان نظام برای گسترش تنش­های قومی و فرقه ای

مهم ترین اهداف کوتاه مدت، بلندمدت دشمنان استراتژیک ایران یعنی آمریکا، انگلستان و اسرائیل، از گسترش واگرایی­های قومی و فرقه­ای در داخل کشور و منطقه عبارت است از:

1. افزایش شکاف سیاسی ـ فرهنگی میان جمهوری اسلامی ایران با کشورهای عربی منطقه

از ابزارهای قدرت نرم معاندان نظام اسلامی ایران، برای جلوگیری از شکل­گیری نظام امنیت منطقه­ای، افزایش فضای بی­اعتمادی میان ایران و کشورهای عربی ـ اسلامی منطقه است که در جنگ روانی جدید ایالات متحده، دامن زدن به تفاوت­های قومی ـ فرقه­ای سر لوحه راهبرد نظریه پردازان آمریکا قرار دارد.

کشورهای غربی با اتهام هایی همچون کمک ایران به شیعیان عراق، لبنان، بحرین، یمن و عربستان و نقض حقوق اقلیت­های قومی ـ مذهبی تلاش می­کنند، کشورهای همسایه را به اقدام متقابل و دخالت درامور داخلی ایران، از طریق تحریک گروه­های قومی استان­های مرزی وتبلیغ فرقه­هایی همچون وهابیت ترغیب کند و از طرفی توجه حاکمان کشورهای عربی را به جای تمرکز بر تجاوزها و اهداف توسعه طلبانه رژیم صهیونیستی، متوجه جمهوری اسلامی ایران کند. اشاره پادشاه اردن مبنی بر ایجاد هلال شیعه توسط ایران در خاورمیانه، تا اندازه­ای بیانگر تأثیر­پذیری حاکمان عربی منطقه از جنگ روانی آمریکا است.

2. تضعیف انسجام ملی مردم ایران

در استان­های مرزی ایران، به ویژه در هرمزگان، سیستان و بلوچستان، خوزستان، کردستان، آذربایجان غربی و خراسان شمالی، رگه­هایی دال بر گسترش تنش­های قومی ـ فرقه­ای متأثر از دخالت عوامل خارجی مشاهده می شود؛ به گونه­ای که شواهد نشان می­دهد، ایالات متحده و انگلستان، برنامه­ریزی کوتاه مدتی(در کمتر از یک سال آینده) را برای افزایش واگرایی داخلی، با تأکید بر دو عامل قومیت و فرقیت تدارک دیده­اند و هرگونه تضعیف انسجام ملی، رابطه مستقیمی با دیپلماسی فعال هسته­ای، سیاست­های خاورمیانه­ای ایران و قدرت مانور مذاکرات دیپلماتیک خواهد داشت.

پیش بینی می شود عوامل ستون پنجم دشمن که از آن سوی مرزها هدایت می­شوند، با برنامه­ریزی حذف بعضی رهبران اقوام و انتساب آن به حاکمیت ایران، بسترهای لازم، را برای منازعات قومی، فرقه­ای فراهم کنند که در این میان، رسانه های صوتی ـ تصویری وابسته به آنان نیز با ایجاد جنگ روانی، به گسترش فضای بی اعتمادی کمک خواهندکرد و با هدایت هدفمند مسیر منازعات، دامنة آن را در کشور گسترش داده و پس از تحقق پیش زمینه­های آن، خود را بر روی موج حمایت ازاقلیت های قومی ـ فرقه­ای سوار کرده و از ایران در موضوع های مورد مناقشه امتیازگیری می­کنند.

در شرایط کنونی مهم ترین عوامل موجد واگرایی در داخل ایران، سه گروه فرقه­های قومی، مذهبی و سیاسی الحادی و مخالف نظام است. هر یک از این عوامل خود می تواند، چالش­هایی را برای امنیت ملی ایجاد کند؛ ولی چالش وقتی به بحران تبدیل می­شود که یک گروه معارضی، ترکیبی از عوامل فوق را داشته باشد که برای مثال گروهای کومله کردستان، ترکیبی از دو عامل(قومیت و فرقه) را دارند یا گروهک منافقین(سازمان مجاهدین خلق ایران)، ازترکیب دو عامل مکاتب الحادی مذهبی ـ سیاسی بهره برداری می­کنند که نشأت گرفته از مارکسیسم است و تلاش می­کند خود را با بعضی جنبه­های اسلامی به صورت آراسته جلوه دهد.

برنامة مخالفان نظام ایران این است که در داخل کشور موج ناسیونالیسم قومی ایجاد کنند و تمایلات تجزیه طلبانه را به ویژه درمناطق کردنشین، آذری نشین و عرب زبان تقویت کنند که تهدید مستقیمی علیه تمامیت ارضی کشور، به عنوان یکی از شاخصه های مهم امنیت ملی کشور است. از طرفی در قانون اساسی ایران، دین رسمی کشور اسلام است که یک عامل مهم همگرایی در جامعه است؛ ولی پلورالیسم دینی هنگامی که بافرقه­های الحادی عجین گردد، افزون بر اینکه عامل همگرایی نیست، بلکه موجد واگرایی به ویژه در استان­های مرزی کردنشین و بلوچ نشین است. فرقه گرایی سیاسی نیز می تواند، استقلال حاکمیت سیاسی دولت مرکزی را مورد چالشی قرار دهد؛ مانند گروهک منافقین، کنگره اکراد، کنگره جهانی آذربایجان، جبهه ملی بلوچستان و جبهه دموکراتیک مردمی خلق عرب(اهواز) که از مهم ترین فرقه های سیاسی مخالف نظام مقدس اسلامی ایران هستند.

بنابر اخبار، رفتارشناسی و ماهیت ذاتی معاندان نظام جمهوری اسلامی ایران، پیش بینی می­شود که در میان مدت، ایالات متحده و انگلستان برنامه­ریزی کنند که بین رهبران سه گروه فرقه­های دینی، سیاسی و مذهبی در خارج کشور همگرایی به وجود آورند و با سازماندهی و حمایت مالی ـ سیاسی از آنان، تحت عنوان مفاهیم عوام پسندانه، مانند حقوق بشر، پتانسیل تهدیدهای درون مرزی را برای امتیازگیری در عرصه خارجی و تبدیل ایران به عنصری منفعل افزایش دهند؛ به ویژه در اتخاذ این روش بین دموکرات­ها و جمهوری خواهان ایالات متحده نوعی انسجام فکری و وحدت رویه وجود دارد و راهبرد دموکرات­ها بطور سنتی تغییر رژیم یا تغییر رفتار از طریق گسترش نا امنی­های داخلی با تأکید بر مؤلفه­های قدرت نرم، به ویژه مفهوم نسبی حقوق بشر است.

علی رغم وجود اختلافات عمیق در عقاید تشکیلاتی و مرامنامه فرقه های مختلف سیاسی ـ مذهبی، آنان تلاش می­کنند، با ایجاد یک چار چوب نظری فراگیر و تهیه محورهای مشترک علیه نظام، گام مهمی را برای جلب حمایت آمریکا و انگلستان بر دارند، که در این راستا نخستین نشست گروه های قومی، به تاریخ 1/12/83 درشهر لندن برگزار شد و تندی مواضع نمایندگان آذربایجانی و عرب ها به حدی بود که حتی حاضر نبودند، به فارسی تکلم کنند و اصرار داشتند که باید به زبان انگلیسی صحبت شود. آنان در پایان نشست سازمان جدیدی به نام(کنگره ملیت های ایران فدرال) را به تصویب رساندند و با صدور بیانیه­ای هشت ماده­ای، اساسنامة همکاری و هماهنگی احزاب شرکت کننده را معین کردند.

این کنگره در نشست خود به تاریخ 5/9/84 در لندن، به منظور افزایش ارتباط با مقام های اتحادیه اروپا، کمیتة روابط بین الملل کنگرة ملیت­های ایران فدرال را تشکیل داد که در گزارش رایزنی­های خود با اتحادیه اروپا، از استقبال سران این اتحادیه با تشکیل ائتلافی میان مجموعه­ای از اپوزیسیون­های ایرانی خبر داد. این گروه­ها در خلال نشست­های خود، با صدور بیانیه­هایی علیه نظام جمهوری اسلامی، برنامه­ریزی می کنند که آشوب های قومی ـ فرقه ای رادر ایران دامن زنند و با راه اندازی سایت اختصاصی کنگره، به دنبال برجسته کردن هر موضوع فدرالیسم و قومیت ها در ایران هستند.

3. بستر سازی برای تحرکات افراطی و ایجاد آشوب های قومی ـ فرقه­ای

در بیشتر موارد، تمایلات فرقه­ای با افراط گرایی همراه می شود که این خود بر دامنه تهدیدها می­افزاید، زیرا رهبران فرقه های مختلف، دستورهای خود را نشأت گرفته از یک پشتوانه مذهبی می­دانند(برای مثال گروهک جندالشیطان که در توجیه حملات انتحاری خود و کشتارهای وحشینانة شیعیان بلوچ شرق کشور از تفسیرهای مذهبی استفاده می­نمودند) که توجیه مناسبی برای طرفداران آنها، در انجام حرکت های افراطی است.

افرادی که عضو فرقه­های مذهبی الحادی اند، اعمال خشونت طلبانه خود را به ارزشی­های ایدئولوژیک کاذب منشعب می­کنند و از آغاز توسط رهبران سیاسی ـ مذهبی خود شست و شوی مغزی شده تا آمادگی روانی لازم را برای اجرای خواست رهبران خود داشته باشند. پس از اینکه شست و شوی مغزی لازم در میان اعضا ایجاد شد، رهبران این گروه­ها تماس­های فیزیکی خود را با بدنه کاهش داده، با شبکه­بندی اعضا(به گونه­ای که هر شبکه اطلاعی از مکان و عملیات شبکه دیگر نخواهد داشت) و بهره­گیری از تکنولوژی مدرن اینترنت، برنامه­ریزی می­کنند تا با مخاطبان به صورت کد گذاری شده و رمزدار ارتباط برقرار کنند و آنان را به سمت عملیات­های خشونت طلبانه، ازقبیل بمب گذاری و ترور در داخل کشور، به ویژه انسان­های مرزی(به دلیل افزایش شانس فرار تروریست ها به خارج از کشور و تنوع های قومی ـ فرقه­ای در این استان ها) هدایت و تشویق کنند.

رهبران این گروه های الحادی نیز، برای جلب حمایت های مالی ـ سیاسی، به صورت غیر مستقیم و خزنده، خود را با عوامل خارجی مخالف نظام(شواهد بیان­گر مداخله دو کشور آمریکا وانگلستان در انفجارهای خوزستان و سیستان و بلوچستان است) ارتباط داده و اهداف سیاسی آنان را از طریق ابزار تروریسم دنبال می­کنند و درنهایت، این اعضا هستند که به صورت غیر مستقیم، به عنوان دستاویز وعروسک خیمه شب بازی، در اختیار قدرت های منطقه­ای و جهانی قرارخواهند گرفت.

آغاز موج جدید تحرکات معاندان، در عرصة رسانه­ای برای واگرایی از نظام جمهوری اسلامی

پس از برگزاری پرشور یازدهمین انتخابات ریاست جمهوری و تحقق عظیم حماسة سیاسی، که موجب شکست وسیع دشمنان در همة عرصه­های فعالیت اپوزیسیون سیاسی کشور شد، این بار با حمایت وسیع­تر و آشکار از اپوزیسیون قومی، تغییر مسیر مشخصی را در روند دشمنی خود را کشور آغاز نمودند.

همانطور که گفته شد، دشمنان با استفاده از ابزارهای جنگ نرم و رسانه­ای، در صدد ایجاد اختلاف و زمینه­هایی  برای نفوذ در طبقات پایین دستی جامعه هستند. این امر که با بهره­گیری از رسانه­های منتسب به آنان(بی­بی­سی و من­و­تو) در حال اجرا است از سوی برخی کشورهای منطقه که بر اساس نزدیکی سیاسی خود با آمریکا در صدر جدول عناد با ایران قرار گرفته­اند، تأمین مالی و اطلاعاتی می­شود.


منابع:

1- رجوع به گزارش(نگاهی به کنگره ملیت های ایران فدرال)، معاونت حقوقی و امور مجلس وزارت اطلاعات، خرداد