فریبا دادوی مهاجر

فریبا داوودی­مهاجر مشاور دوران اصلاحات، ضدانقلاب فعلی ساکن آمریکا و عضو سازمانی غیرقانونی به نام سازمان دانش‌آموختگان ایران اسلامی(ادوار دفتر تحکیم وحدت) است. وی مدعی است فعال حقوق زنان و حقوق بشر است، اما تمام فعالیت­هایش در تضاد ریشه­ای با اصول اسلام قرار دارند.

وی که مادرزن علی افشاری فراری و ضدانقلاب نیز هست، تحصیلات خود را در رشته علوم‌سیاسی از دانشگاه آزاد تهران دنبال کرد و به عنوان  سردبیر انجمن روزنامه­نگاران جوان و عضو مرکزی کمیتة سازمان مدافعان آزادی مطبوعات ایران فعالیت کرده، و برای نشریات اصلاح‌طلب از جمله «کنشگران» مطلب نوشته است.

بعلاوه مطالب و نوشته‌های وی در نشریاتی همچون «روز»، «اعتماد»، «یاس نو» و «گویا نیوز» منتشر می‌گردید. داوودی مهاجر همسر سردار محمدباقر بختیار است و دارای سه فرزند بنام­های هانیه، علیرضا و عطیه می­باشد که در حال حاضر جدا از همسر خود به همراه فرزندانش در آمریکا زندگی می­کند.

وی به گفته خودش ابتدا در ایرلند کشف حجاب کرد اما به طور رسمی در مقابل دوربین شبکه صدای آمریکا حجاب خود را از سر برداشت.

 داوودی در ۲۹ فروردین ماه سال ۱۳۸۶، به دلیل شرکت در تظاهرات، به چهار سال زندان محکوم شد. اتهامات وی اقدام علیه امنیت ملی، تبلیغ علیه نظام، مصاحبه با رسانه‌های خارجی، و نشر اکاذیب بود.

داوودی مهاجر  به صراحت به این موضوع اشاره می­کند که پدرش، مشروب­خوار بوده است و در این باره می­گوید:

 «شنیدن اهانت برای اندکی رنگ روشن یا کمی باز شدن چادر، آن هم وقتی که مانتو و هم شلوار و روسری و دو جفت جوراب کلفت مشکی پوشیدی و مرتب یک نفر نه به عنوان همسر که در نقش نگهبان مرتب یادآوری می­کند که بچه­ای که پدرش مشروب می­خورده، مسلمان از کار در نمی­آید و از سر تا پایش اشکال دارد. سخت بود که حجاب داشته باشی و حجاب را خودت انتخاب کرده باشی و برای حجاب بیشتر و بیشتر تحت فشار باشی.»

وی درباره تمایلات مذهبی خود اعلام می­کند حوادث خارق العاده­ای رخ داد تا در 14 سالگی متمایل به حجاب  شود. اما در همین حجاب هم حد و مرزی بین محرم و نامحرم در ذهن خود ایجاد نمی­کرد.

«من معنی اجبار و زور و حجاب اجباری را در خانه­ام فهمیدم. وقتی که فهمیدم باید از محرم حجاب بگیرم و یا مقابل شیشه­های مات خانه 3 پرده آویزان کنم. وقتی که در یک مهمانی خانوادگی و با وجود حجاب کامل خانم­ها، سفره مردها از زن­ها جدا بود. وقتی که کرم زدن یا عینک آفتابی زدن بی­دینی محسوب می­شد. و بایدهایی که برای کنترل بیشتر و بیشتر یک زن شکل می­گرفت.»