مجید محمدی

مجید محمدی که در حال حاضر در سایت­های ضدانقلاب و شبکه­های ماهواره­ای فعالیت دارد، مدرک مهندسی برق خود را از دانشگاه شیراز در سال 1363، کارشناسی ارشد فلسفه را از دانشگاه تهران در سال 1369 و دکترای جامعه شناسی را از دانشگاه ایالتی نیویورک در استونی بروک در سال 1385 دریافت کرده است. رادیو فرانسه، رادیو فردا، صدای آمریکا و رادیوی استرالیا با وی به عنوان کارشناس سیاسی در امور خاورمیانه به مصاحبه و گفتگو می پردازند. پیش از فرار به آمریکا در سال 1379، به عنوان مدیر و عضو کارگاه­های مطالعاتی تنظیم پیش­نویس قانون نشر کتاب، پیش­نویس قانون تأسیس رادیو تلویزیون­های خصوصی، و سیاست­های نشر در ایران، یادداشت نویس روزنامه­های اصلاح­طلب، استاد دانشکده صدا و سیما تا سال 1369، مشاور بنگاه­های نشر، مطبوعات و فرهنگسراهای تهران به فعالیت مشغول بوده است.

محمدی از همان ابتدا نظرات مخالف جریان انقلاب اسلامی و همراستا با غرب داشت، و ارادت خود را نسبت به افرادی مثل عبدالکریم سروش ثابت کرده بود. در زمان جنگ، بسیجی­های غیوری را که برای دفاع از انقلاب و کشور در جبهه از جان مایه می­گذاشتند، به نام نظامی و سپاهی مورد عتاب قرار داده و حتی یک روز برای مقابله با دشمنان و دفاع از کشور، به جبهه­ها نرفت. نوشته­های وی در مورد طیف گسترده­ای از مسائل می­باشد که در اکثر این زمینه­ها هم تخصصی ندارد. از حجاب و اخلاق جنسی و استبداد و سیاست داخلی، تا نقش ایران در سوریه، و این پراکندگی در موضوعات باعث شده در بسیاری از موارد، با اطلاعاتی غلط به تحلیل­های اشتباه برسد و در برخی موارد موجب تمسخر و تحقیر خوانندگان شود که نمود آن در نظرات(کامنت­ها) مطالب وی دیده می­شود.

وی که مدرک دکترای خود را از آمریکا گرفته است، بسیاری از نوشته­هایش به دور از استدلال­ها و حتی غالب و شکل علمی است و بیشتر شبیه به عقده­گشایی درمورد نظام جمهوری اسلامی و رهبری معظم انقلاب است. او در مقالات خود بدون انسجام در تفکراتش، برای جامعة ایران راهکار و راه­حل ارائه می­دهد. قبلاً چون درون قدرت بود و خاتمی رئیس جمهور، از اصلاحات می­گفت، اما اکنون که از دولت آمریکا ارتزاق می­کند، نظام جمهوری اسلامی را سد راه اصلاحات می­داند و به دنبال سرنگونی آن است.

مجید محمدی در رابطه با ارتباط اپوزیسیون داخل و خارج، این عقیده که «اپوزیسیون خارج کشور باید پیرو مخالفان داخل کشور باشد» را به تندی رد کرده و در درگیری با اپوزیسیون داخلی می­نویسد:

«این تصور که مخالفان خارج کشور باید دنباله روی مخالفان داخل کشور باشند چه منطقی دارد؟ چرا باید کسانی که عاقل و بالغ هستند از گروهی دیگر پیروی کنند؟ اگر آنها ایدئولوژی و باورها و تاکتیک‌ها و سلیقه‌های متفاوتی نسبت به مخالفان داخل کشور داشته باشند چه مشکلی دارد؟»

او در بخش دیگری از مطلب خود به صراحت به رابطه بین اپوزیسیون خارجی با کانون های قدرت و ثروت «دول بیگانه» اشاره کرده و می‌نویسد:

«مگر هر فرد و گروهی حق ارتباط گرفتن با هر کسی را که مورد نظر آنهاست ندارد؟ مگر ملاقات با اعضای دول خارجی جرم یا کاری خلاف اخلاق است؟ مگر کسانی که چنین می کنند راه ارتباط گیری دیگران را بسته‌اند؟ از کجا می دانیم که مردم ایران در یک شرایط آزاد چهره‌هایی را که با سران دول خارجی دیدار داشته‌اند به کسانی که دیدار نداشته‌اند ترجیح نمی دهند؟»

اگرچه مجید محمدی در رابطه با نظام دیدگاه براندازی دارد، اما اکبرگنجی به ظاهر مخالف براندازی بوده و خواهان ورود عناصر اصلاح­طلب به انتخابات ریاست جمهوری 1392 است. بروز اختلاف میان اکبرگنجی و مجید محمدی کار را به جایی کشانده که هر یک در سلسله مقالات جداگانه به جای آنکه به مطرح نمودن دیدگاه خود در خصوص انتخابات ریاست جمهوری بپردازند یکدیگر را مورد خطاب قرار داده و علیه هم سخن می­گویند. گنجی که طرفدار نامزدی و حضور فعال اصلاح‌طلبان در انتخابات است، بارها نگاه براندازانه و «کلنگی» مجید محمدی را به چالش کشیده، اما محمدی با کلنگ به جان دیدگاه گنجی افتاده است. [کلنگ عنوانی است که اکبرگنجی برای دیدگاه براندازانه مجید محمدی در نظر گرفته است]

محمدی پیرامون موضوع فدرالیسم در ایران مقاله­ای عجیب تحت عنوان «ایران، روسیه و چین: فدرالیسم یا تجزیه» دارد که در آن به گزینة تجزیه ایران می­رسد و برای آسایش قومیت­های مختلف از دست جمهوری اسلامی تجزیه ایران را تجویز می­کند که با عکس­العمل شدید خوانندگان این مطلب مواجه شده و به وطن­فروشی ملقب می­شود. در این مطلب نیز از اطلاعات غلطی همچون معنای اشتباه فدرالیسم و یا تجویز فدرالیسم در روسیه استفاده می­شود در حالی که روسیه به خودی خود یک کشور فدرال است.

البته وی در جایی می­گوید: «کسانی که مثل من سال‌های سیاه زندگی در جمهوری اسلامی(نمی­گویم ایران، چون حساب آن سرزمین را باید از حکومتش جدا کرد) را پشت سر گذاشته و به دنیای آزاد پا گذاشته‌اند پس از پیاده شدن از هواپیما تلاش می­کنند خاطرات زشت و دردناک زندان و سیاه چال و ویرانه‌ای به نام ایرانِ تحت حکومت دینی را به فراموشی بسپارند» و این جملات تناقضات وی دربارة وطن پرستی را روشن می­کند.


اهانت بی­شرمانه به اسلام و تشیع

وی که در ضدیت با اسلام و آموزه­های اسلامی سابقه­ای طولانی دارد با توهین به میلیون­ها دلدادة امام حسین(ع)، علت استقبال گسترده مردم از ضریح امام حسین(ع) را به طلا و نقره موجود در ضریح، منتسب کرده و می­نویسد: «هیچ گروه و دسته و مکتب و ایده و حکومتی به جز طلا، نقره، وزن، طول و قیمت نمی‌تواند اعتبار این گردهمایی‌ها را به تنهایی به خود اختصاص دهد.»

در این مقاله که عصبانیت از مردم، در آن قابل توجه است، حتی حضور مردم را منتسب به دولت کرده و کمک به ساخت ضریح را زیر سؤال می­برد: «...باور به تأمین همه هزینه‌های ساخت ضریح توسط مردم کوچه و بازار دشوار به نظر می‌آید. عدم شفافیت در تأمین بودجه این کاروان‌ها و اشیایی که این کاروان‌ها را به راه می‌اندازد همیشه ظن دولتی بودن آن­ها را تقویت می‌کند.»

مختصری از ارتباطات اجتماعی:

·        عبدالکریم سروش

·        اکبر گنجی

مختصری از ارتباطات رسانه­ای:

·        رادیو استرالیا

·        رادیو فردا

·        رادیو فرانسه

·        صدای آمریکا

·        بی­بی­سی

·        گویا نیوز

·        گذار

·        شهروندیار

·        چراغ آزادی

·        بامدادخبر

·        تریبون زمانه

·        ایران گلوبال

·        مردانی نیوز