اکبر گنجی ملقب به «اکبر پونز» در 11 بهمن 1338 در تهران به دنیا آمد، او در محلههای «نازی آباد» و «یاخچی آباد» بزرگ شد. دوران کودکی و نوجوانیاش را با «سعید حجاریان» و «عباس عبدی» گذراند، این آشنایی منجر به فعالیتهای سیاسی مشترک آنان در سالهای بعد شد.
با تشکیل سپاه پاسداران اکبر گنجی به آن پیوست و در دفتر سیاسی سپاه مشغول به کار شد. در همین زمان به علت ارتباط و رفاقتی که با «سعید حجاریان» معاون دفتر اطلاعات و تحقیقات نخست وزیری داشت، به دفتر اطلاعات نخست وزیری رفت و آمد داشت، و در همین سالها اکبر گنجی پیش قراول برخورد با زنان و جوانان بد حجاب و فاقد پوشش مناسب در تهران به شمار میآمد، هرچند بعدها همجنسگرایی را نیز مجاز دانست!
در دهة شصت و پس از فتح خرمشهر اکبر گنجی تحت تأثیر القائات باند «مهدی هاشمی» اقدام به اختلاف افکنی در بدنه سپاه نمود. سلسه اقدامات او و برخی تندرویهایش نهایتاً در سال 1363 منجر به تعلیق عضویتاش در سپاه شد(احزاب و گروه های سیاسی ایران ، رضا عاصف ، دانشکده و پژوهشکده اطلاعات و امنیت ، ص 98).
حمایتهای باند مهدی هاشمی از او به خوبی مشهود بود، و وابستگی گنجی به باند مهدی هاشمی به حدی بود که در زمان خلع «آیتالله منتظری» از قائم مقامی رهبری، به فرمان حضرت امام(ره) که در ترکیه بود، به محض شنیدن این خبر، در اقدامی موهن تصویر امام(ره) را بر زمین انداخت.(احزاب و گروه های سیاسی ایران ، رضا عاصف ، دانشکده و پژوهشکده اطلاعات و امنیت ، ص 98) .
بعدها اکبر گنجی به وزارت ارشاد رفت و مدتی به عنوان رایزن فرهنگی سفارت ایران در ترکیه مشغول خدمت بود. در این مدت او با یک افسر اطلاعاتی آمریکایی عضو ناتو و برخی اعضای مرکزی گروهکهای ضد انقلاب در ترکیه ملاقات داشته است.( روزنامه بهار، 7/4/1379 ).
اکبر گنجی یکی از وابستگان شدید به دفتر آیتالله منتظری و باند مهدی هاشمی بود. دراواسط دهة شصت، با حلقة «کیان فرهنگی» و «عبدالکریم سروش» آشنا شد و به آن پیوست. پس از راهاندازی ماهنامه «کیان»، گنجی به همراه دیگر هم فکرانش به حلقة کیان پیوست و اقدام به نگارش مقاله با نام مستعار نمود.
در این زمان او با نام مستعار «حمید پایدار» مقالاتی در نقد اندیشههای سروش به رشتة تحریر در میآورد، که به نظر میرسید این مقالات بیشتر از آنکه در مقام نقد و پاسخ گویی به سروش باشند، وظیفه تبلیغ و برجسته کردن وی را ایفا مینمود،[از این رو این گونه نوشتارها را میتوان به عنوان «نقد ترویجی» به شمار آورد.]
پس از دوم خرداد، او از گذشته جسورتر شده بود و بدون هیچی ملاحظهای اقدام به سخنرانی و نوشتن مقالات تند علیه اندیشههای ناب اسلامی، مقدسات دینی و شخصیتهای نظام میکرد. در همین ایام بود که وی با همکاری «علیرضا علوی تبار» اقدام به انتشار نشریه «راه نو» کرد،این نشریه که انتشار آن از اردیبهشت 77 شروع شد،به نوعی ادامه دهنده راه کیان و آکنده از توهین ها و مطالب خلاف واقع در خصوص اسلام و نظام اسلامی بود .
اکبر گنجی در سناریویی با عنوان «تشدید تضادها» از آغازین روزهای پس از دوم خرداد شروع به حملات تخریبی و تخطئه مقامات نظام و گروههای ارزشی نمود. برای مثال او در تابستان 1376 در اجتماعی که از سوی انجمن اسلامی دانشجویان دانشکده علوم پزشکی شیراز ترتیب یافته بود؛ در اظهاراتی موهن، با بیان این که «جامعه مدنی ولایت مطلقه را نمیخواهد. حتی ولایت را نمیخواهد، چه رسد به مطلقه» گفت:
ما احتیاج به رهبر نداریم، مگر مردم یتیماند که پدر بخواهند. فاشیستها میگویند باید مطیع رهبر بود. ما از ولایت که حرف میزنیم مثل این است که بگوییم در زمین خدایان متعددی داشته باشیم ... با رهبریت میخواهند کل جوامع بشری را از بین ببرند. اینها، رهبر اسلام را به همه تحمیل میکنند. تحمیل جبارانه(!)خدمتگزاری قدرت جباری که در رأس قدرت قرار گرفته است و همه چیز در پیشوا یعنی هیتلر ذوب میشود.
او همچنین با لحنی بغضآلود نسبت به رزمندگان هشت سال دفاع مقدس اظهار داشت: «افراد فاشیست، اقتدارطلب، پرخاشگران و آدمهای ناکام بعد از جنگ چون شکست خوردند، وعدههایی که رهبر به آنان داده بود عملی نشد، ناکام ماندند و سرخورده شدند، میبینند اعلامیههای آنان سرشار از آه و ناله است، حاکی از نامردی و شکست است، دست به خشونت میزنند، آدم میکشند و از تهاجم فرهنگی حرف میزنند. اینها و رهبران آنها قول فتح کربلا را دادند، اما ناکام ماندند.»( هفته نامه شما 27/6/76)
اکبر گنجی در مرداد ماه 1377 در اردوی دفتر تحکیم وحدت در تبریز بیان کرد: «سکولاریسم و دموکراسی[غربی] که آقای مصباح از آن نام میبرد دقیقاً با آن دین سنتی سازش دارد. حال در این طرف، روشنفکری دینی، دینی ارائه میدهد که با سکولاریسم همخوانی دارد.»
سیاست گنجی تقویت خط تبلیغاتی رسانههای اپوزیسیون خارجی بود
یکی از سیاستهای گنجی تقویت خط تبلیغاتی رسانههای بیگانه و اپوزیسیون خارج از کشور بود. مدتی بعد اکبر گنجی در راستای تقویت ادعای دروغین رسانههای غربی و اپوزیسیون خارج از کشور، در اظهاراتی جنجالی مسئولان نظام و جناح اصولگرا را به شکنجههای روحی و جسمی مخالفان در زندانها متهم کرد! (ماهنامه راه نو، شماره 14، ص 7)
اکبر گنجی همچنین در آستانه انتخابات مجلس خبرگان، درجهت تضعیف جایگاه ولایت فقیه خواستار «انتخاب مستقیم رهبر برای زمان محدود و به صورت مشروط و تحت نظارت خبرگان و تغییر ترکیب مجلس خبرگان از اعضایی صرفاً روحانی به اعضایی مرکب، از نه فقط فقها بلکه سیاستمداران، حقوق دانان، نظامیان، جامعه شناسان، روان شناسان، مدیران و هنرمندان شد.»
در همین زمان اکبر گنجی مجموعه گفت و گوهایی را با روشنفکران سکولار همچون داریوش آشوری، حسین بشریه، موسی غنی نژاد، سید جواد طباطبایی و داریوش شایگان انجام داد و تحت عنوان «سنت، مدرنیته و پست مدرن» تهیه و منتشر کرد و بخش هایی از آن را در راه نو نیز منتشر نمود.
اکبر گنجی در مقالهای تحت عنوان «نگاهی به پروژه رهایی جریان روشنفکری دینی» که در روزنامه خرداد به چاپ رسید، نوشت: بیرون آمدن از صغارت و رسیدن به روشنفکری مستلزم سه فرایند است:
اول : نفی رابطه خدایگان و بندگی
دوم : نفی مرجعیت سنت
سوم : استقلال یافتن نهادهای عقل بنیاد از نهادهای دین بنیاد
اکبر گنجی در پایان مقاله خود تصریح کرد «لذا تفکیک نهاد دین از نهاد دولت یکی از لوازم پروژه روشنفکری دینی است».( روزنامه خرداد ، 25/12/1377)
او همچنین معتقد بود «آدم زمینی نباید در پای ایدئولوژیهای ناکجا آبادی قربانی شود، ارزش او از ایدئولوژی بالاتر است. ما انسان کامل در بین غیرمعصومان نداریم و لذا قدرت مطلق است که فساد مطلق به بار میآورد و جهنمی را روشن میکند که همگی در آن خواهند سوخت، پس بهترین راه نجات توزیع قدرت است.»
توهینهای گنجی به مقدسات
یکی از نکات قابل توجه و در عین حال تکان دهنده در خصوص اکبرگنجی، جسارت و بیشرمی وی در شکستن تمام خطوط قرمز حتی مقدسات اسلامی است! او در مقالهای در روزنامه «صبح امروز» قیام حضرت امام حسین(ع) را خشونت نامید و حتی مشروعیت این قیام را زیر سؤال برد و نوشت:
پیامبر(ص) در بدر و حنین و... شمشیر زد اما آیا جنگهای جبهه حق علیه باطل پیامدهای ناخواسته یا آثار وضعیه به دنبال ندارد؟ کینهها و عقدههای به جا مانده از بدر و حنین در کجا سر باز خواهد کرد؟ خشونت، فرزند خشونت و درخت خشونت میوههایی جز خشونت به بار نمیآورد. هیچ کس حق ندارد به صرف اینکه خود را حق و دیگران را باطل میداند، دست به خشونت بزند و در صدد نابودی مخالفان خود از طریق حذف فیزیکی برآید.(روزنامه صبح امروز 23/2/78)
او حتی پا را از اهانت به مقدسات فراتر گذارد و با همفکرانش خواستار تغییر محتوای زیارت نامه امام حسین(ع) به سبب «خشونت» موجود در مضامین آن شدند.
همچنین در نشریه "راه نو" نوشت: «پیامبر و ائمه فقط در برهه ای از زمان،صلاحیت مرجعیت را داشته اند.»
اکبر گنجی در یادداشتی که در روزنامه صبح امروز منتشر شد درباره فرج حضرت مهدی(عج) نوشت «یکی از خطراتی که آینده جنبش آزادی خواهی ایران را به طور جدی تهدید می کند اسطوره سازی و قهرمان پروری است. اسطوره سازی همیشه مردم را در انتظار سراب ابر مرد نجات دهنده باقی نگاه می دارد.»
با مطالعه سخنان و نوشتههای اکبر گنجی میتوان دریافت که او نقش خاصی در جریان تجدید نظر طلب ایفا کرده و آن شکستن قبح ورود به حوزه مقدسات و چار چوبهای اصلی نظام همچون ولایت فقیه و ائمه اطهار علیه السلام و...
فضاسازی روانی گنجی در قتلهای زنجیرهای، سند عناد او است
در پروژه فضاسازی روانی پس از قتلهای زنجیرهای جریان تجدید نظرطلب، حداکثر بهره را در تخریب مقامات عالی نظام و نیز دستگاههای امنیتی برد. در این پروژه نقش اصلی را اکبر گنجی ایفا کرد. وی در کتابی با عنوان «عالی جناب سرخ پوش و عالی جنابان خاکستری»، با عنوان فرعی «آسیبشناسی گذار به دولت دموکراتیک توسعهگرا» با اهانت به مسئولان نظام، آنها را به سرکوب و قتل مخالفان داخلی و خارجی و فساد گسترده اقتصادی و اخلاقی متهم کرد. این کتاب که حاصل تخیلات و توهمات نگارنده آن است، دو جریان را در مقابل خود میپندارد:
جریانی به رهبری «عالی جناب سرخ پوش» که اشارهای است به آیتالله هاشمی رفسنجانی، جریان دیگری که در دستگاه امنیتی کشور علیالخصوص وزارت اطلاعات فعال است و عمدتاً از فارغ التحصیلان «مدرسه حقانی» و شاگردان آیتالله مصباح یزدی با عنوان عالیجنابان خاکستری از آنان یاد میکند.
اکبر گنجی میکوشید با مطرح کردن نام «سعید امامی» به عنوان طراح قتلهای مشکوک، وزیر اطلاعات حجت الاسلام فلاحیان و سپس آقای هاشمی رفسنجانی را، حلقههای بالاتر تصمیمگیری در این اقدامات معرفی کند. وی مدعی بود این جریان نقش اصلی و پشت پرده را در قتلهای زنجیرهای ایفا کردهاند.
این خط تبلیغاتی که توسط اکبر گنجی، عمادالدین باقی و علیرضا نوری زاده پیگیری میشد تا جایی پیش رفت که چندی بعد در آستانة نامزدی آقای هاشمی رفسنجانی برای انتخابات مجلس ششم، یک قاضی بلژیکی با تکیه بر همین ادعاها و بر اساس شکایت یکی از کمونیستهای ضد انقلاب، حکم بازداشت ایشان را با اتهاماتی نظیر آدم ربایی، شکنجه، صدمات روحی و روانی و قتل صادر کرد .
ماجرای کنفرانس برلین و نقش گنجی
در بهار 1379 که کنفرانس برلین برگزار شد اظهارات جنجالی زیادی مطرح شد، اما مهمترین بخش این کنفرانس که بیارتباط با بقیه اظهارات سخنرانان و نیز اعضای ایرانی حزب سبزهای آلمان نبود، سخنرانی اکبر گنجی بود. او که به عنوان فردی نزدیک به حزب مشارکت شناخته می شد، تلاش کرد تا ضد انقلاب را متقاعد سازد که نظام حاکم بر ایران از جمله رژیمهای اصلاحپذیر و قابل تغییر به شیوههای دموکراسی مسالمتآمیز و انتخابات است. او این اظهارات را در میان سر و صدای افراد ضد انقلاب حاضر در جلسه درباره غیر قابل تغییر بودن نظام از طریق مثل انتخابات بیان میکرد.
وی در این سخنرانی گفت: «تاریخ بشریت نشان داده که به شیوههای انقلابی نمیتوان دموکراسی ایجاد کرد، ما حق نداریم به مردم بگوییم چه جوری لباس بپوشند و چه جوری نپوشند... قطعاً دموکراسی بر ایران حاکم خواهد شد. قطعاً ما شاهد ایرانی آزاد و دموکرات خواهیم بود.» (کیمیای آزادی ، اکبر گنجی ص 131تا 134)
وی همچنین در مدت حضورش در برلین با روزنامه «تاگس اشپیگل» مصاحبه کرد که در شماره مورخ 8 آوریل 2000 این روزنامه منتشر شد. تیتر این مصاحبه «امام خمینی به موزه سپرده خواهد شد» بود!
اکبر گنجی در این مصاحبه گفت: ما در سالهای اول انقلاب فهمیدیم این راه[انقلاب] به دموکراسی ختم نمیشود. وی همچنین در خصوص سکولار بودن اصلاحطلبان گفت: «در یک جامعه مدرن این جدایی{دین و سیاست} یک امر بدیهی است، اگر جامعه مدرن شود این جدایی الزامی است.»
اکبر گنجی هم چنین در خصوص بحث حجاب گفت: «در قانون اساسی، پوشش اجباری وجود ندارد، بلکه محافظه کاران با خشونت، این موضوع را اعمال کردهاند.»
اما جنجالیترین قسمت این مصاحبه پاسخ گنجی به سؤال خبرنگار نشریه در خصوص حضرت امام(ره) بود. اکبر گنجی اظهار داشت: «ما سعی میکنیم نظرات امام خمینی(ره) را به نحوی تفسیر کنیم که در تضاد با دموکراسی قرار نگیرد، اما در نهایت هیچکس نمیتواند از این مانع شود، که وی در موزه قرار نگیرد. این یک تحول تاریخی است.» (کیهان 24/1/79 کیمیای آزادی ، اکبر گنجی ص 131 تا 134)
اکبر گنجی با بازگشت به تهران بازداشت شد و پس از مدتی به دلیل اظهارات موهنش مورد محاکمه قرار گرفت. دادگاه بدوی، وی را به ده سال حبس و پنج سال تبعید محکوم کرد. اما دوسال بعد در دادگاه تجدید نظر حکم گنجی به شش ماه حبس کاهش یافت اما با اعتراض مجدد دادستانی تهران، حکم گنجی دوباره نقض شد و این بار به شش سال حبس بدل گردید. وی در زندان نه تنها از مواضع خود عدول نکرد که در برخی از آنها رادیکالتر نیز شد. وی ابتدا جزوة مانیفست جمهوری خواهی را نوشت که در آن به جدایی کامل دین از سیاست پرداخت...
گنجی در مانیفست جمهوری خواهی مدعی شد:
1. نظام جمهوری اسلامی با مردم سالاری سازش ناپذیر است.
2. حضرت امام(ره) را متهم به دورویی کرد و مدعی گردید که ایشان اعتقادی به مردم سالاری نداشتهاند.
3. اسلام و مردم سالاری قابل جمع نیست.
4. رسیدن به مردم سالاری در حکومت دینی، توهم است.
5. قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران ، بستر استبداد دینی است.
6. کشور بدون دولت قابل تصور نیست، اما بدون دولت دینی یا دین رسمی قابل تصور است(سایت ایران امروز، 18 مهر 81)
اکبر گنجی همچنین در این کتاب به صراحت خواستار جایگزینی منشور حقوق بشر به جای احکام قرآن و سنت شده بود. وی در زمان انتخابات ریاست جمهوری دوره نهم رسماً انتخابات را تحریم کرد. در نمایشی تبلیغاتی در زندان اقدام به اعتصاب غذا کرد، در طول نمایش اعتصاب غذای اکبر گنجی، فضاسازی بسیاری برای برانگیختن حمایتهای مردمی به نفع او انجام گرفت، در این زمان بود که از سوی برخی احزاب تجدید نظرطلب، اکبر گنجی به عنوان «سمبل دموکراسی خواهی مردم ایران» معرفی شد.
حمایتهای صریح و مستقیم سران استکبار جهانی از جمله جرج بوش رئیس جمهور وقت آمریکا، تونیبلر نخست وزیر وقت انگلیس از اکبر گنجی نشان داد میزان وابستگی وی و علاقه اربابانش به او تا چه حد بوده است. سرانجام اکبر گنجی در روزهای پایانی سال 1384 از زندان آزاد و بلافاصله از کشور خارج شد.
دفاع اکبر گنجی از همجنسگرایی، سند ارتداد وی
اکبر گنجی در یکی از آخرین مقالات خود به دفاع از همجنس بازی پرداخت، وی در بخش دوم مقاله «همجنس گرایی: اقلیتی ناحق؟ و فاقد حقوق!؟» پس از ذکر آرای «محسن کدیور» در خصوص همجنسگرایی مینویسد: «کدیور میگوید مجازات شدید همجنسگرایان از احکام ثابت و دائمی شرعی است. ملاک و معیار تمایز احکام موقت از دائمی چیست؟ تا بر اساس آن ملاک گفته شود مسالهای جزو احکام دائمی اسلام هست یا نه ،کدیور میگوید مسلمان بودن مطلقاً با همجنسگرایی نمیسازد. ملاک و معیار مسلمانی چیست تا بر مبنای آن ملاک بفهمیم چه چیزی با مسلمانی سازگار است و چه چیزی ناسازگار؟»
اکبر گنجی در این مقاله می افزاید: «کدیور همجنسگرایی را امری غیر عقلانی، غیر انسانی، انحراف از مسیر صحیح بشری و تأسف بار به شمار می آورد، اما هیچ دلیلی برای موجه کردن مدعای خود ارائه نمیکند. پرسش این است: مسیر صحیح بشری چیست؟ مگر فقط یک راه صحیح وجود دارد که بشریت باید آن را طی کند؟ آیا نفی پلورالیسم و قبول انحصار گرایی معرفتی و اجتمافی لازمه منطقی این مدعا نیست؟»
اکبر گنجی تصریح میکند: تا آنجا که من میفهمم، هر رفتاری که از آدمیان سر میزند(خوب و بد) عملی انسانی است؛ نه غیر انسانی یا حیوانی، همجنسگرایی همان قدر انسانی است که ناهمجنس گرایی. عدالت ورزی همان قدر انسانی است که ظلم و بیداد، با این تفاوت که عدالت از نظر اخلاقی فضیلت است و ظلم رذیلت.
وی در مقالهای تحت عنوان «قرآن محمدی» مدعی شد قرآن کلامی بشری و از سوی پیامبر(ص) است. البته پیش از او نیز عبدالکریم سروش چنین دیدگاهی را مطرح نموده بود. همچنین وی در ادامه اظهارات هتاکانه خود منکر وجود امام عصر(عج) شد و ادعا کرد: «دوازدهمین امام شیعیان(حضرت مهدی) وجود خارجی ندارد، امام غائب برساخته نزاعهای خانوادگی بر سر ارث و میراث است».
آیتالله مکارم شیرازی در پاسخ با استفتاءهایی در خصوص اظهارات گنجی بیان فرمودند: «هرگاه ثابت شود کسی این گونه سخنان را گفته است به یقین مرتد است و از نظر علمای اسلام پاک نمی باشد».
اکبر گنجی و انتخابات ریاست جمهوری سال 1388
اظهارات اکبر گنجی پیرامون رد تقلب در انتخابات 84(به استناد سخنان بهزاد نبوی، رمضان زاده، تاج زاده، عباس عبدی، خاتمی و...) و تأکید بر پیروزی احمدی نژاد در کنار تأیید بر جنبش نبودن جنبش سبز به یک بلبشوی کامل در محافل ضدانقلاب رقم زده است. این محافل به جای پاسخ دادن درباره مستندات ارائه شده، سعی کردهاند عدم تعادل و آشفتگی روحی اکبر گنجی را که پیش از این «قهرمان، مبارز شجاع، ابوذر، و عضو اتاق فکر پنج نفره جنبش سبز در خارج کشور» معرفی شد، برجسته کنند و با تحقیر و تمسخر و تخطئه و ارعاب وی، پریدن بر جک فتنه سبز با ادعای محوری تقلب را پنهان کنند.
سایت بالاترین در رابطه با اظهارات گنجی مینویسد: «اگر باور کنیم انتخابات به دور از تقلب بوده، شعار رأی من کجاست چه اعتباری خواهد داشت و مگر نه این است که بر فرض قبول صحت انتخابات، باید بر نتیجه آن گردن نهاد؟ پس اعتراض ما نیز میبایست اعتراضی اقلیتی بوده باشد که رأی اکثریت را برنمیتابد و این در هر نظام و مکتبی مردود است!
دیدگاه اکبر گنجی درباره امام راحل(ره)
اکبر گنجی در برنامه پرگار در شبکة بیبیسی فارسی که با موضوع میراث روح ا... برگزار شد، به اتهامات و اهانتهای جدیدی به رفتار و گفتار حضرت امام خمینی(ره) پرداخت. او با بیان اینکه امام بزرگوار، دو تئوری ولایت فقیه داشت که در نظریه اول اختیارات ولی فقیه را مشروط به اجرای احکام اسلام میدانست و در نظریه دوم خود، حکومت را اصل فرض کرده است و معتقد است که دولت میتواند تمام احکام اولیه اسلام را تعطیل کند، اظهار کرد:
هیچ کافری هم جرأت گفتن چنین حکمی را ندارد. هیچ کافری این را نمیگوید که برای حفظ نظام میتوان دروغ گفت، جاسوسی کرد یا حتی شرب خمر کرد.
این در حالی است که او برای گفتههای خود به جلد ۱5 صحیفة امام صفحۀ ۱۱۶ مورخ ۲۷مرداد1360 استناد کرد که در آنجا امام خمینی دروغ گفتن و جاسوسی و شرب خمر را اگر برای حفظ جان مسلمین لازم باشد مجاز شمرده است که عقل هم آن را تأیید میکند، این بیان نشان دهندة اهمیت جان انسانها در دیدگاه امام خمینی و اسلام است.
افشاگری صفارهرندی درباره اکبر گنجی
صفار هرندی معاون فرهنگی سپاه و وزیر سابق فرهنگ و ارشاد در نشست «شکوه بیداری» که توسط مرکز مطالعات فکری و پژوهشی امام رضا(ع) وابسته به بسیج دانشجویی دانشگاه آزاد، واحد تهران - شمال برگزار شد سخنرانی کرد، و با بیان اینکه «ما نسبت به کسانی که اول انقلاب بودند مسائل را آسانتر میگیریم، اما چپهای آن زمان خیلی سختتر عمل میکردند» به اکبر گنجی اشاره کرد و گفت: «اکبر گنجی که امروز ادعا میکند آن روزها دنبال دخترهایی میگشت که چند تار مو از زلفشان بیرون زده و به روی آنها اسید میپاشید و اینکه به او اکبر پونز میگفتند برای این بود که به پیشانی دخترهای جوانی که پوشش متفاوتی داشتند پونز میچسباند».
مختصری از ارتباطات اجتماعی:
· عبدالکریم سروش
· عمادالدین باقی
· محمد خاتمی
· سعید حجاریان
· محسن کدیور
· مسیح علی نژاد
· عطاءالله مهاجرانی
· داریوش آشوری
· حسین بشریه
· موسی غنی نژاد
· سیدجواد طباطبایی
· علیرضا نوری زاده
مختصری از ارتباطات رسانه ای:
· بیبیسی
· روزآنلاین
· گویانیوز
· رادیو فردا
· رادیو زمانه
· دویچه وله
· ایران گلوبال
· وب سایت نوری زاد