پیروان ولایت

تحلیلگران حوزه سیاسی، اقتصادی و تحولات بین المللی

چهره شناسی معاندان(11)- فریبا داودی مهاجر، مشاور فساد ضدانقلاب

فریبا دادوی مهاجر

فریبا داوودی­مهاجر مشاور دوران اصلاحات، ضدانقلاب فعلی ساکن آمریکا و عضو سازمانی غیرقانونی به نام سازمان دانش‌آموختگان ایران اسلامی(ادوار دفتر تحکیم وحدت) است. وی مدعی است فعال حقوق زنان و حقوق بشر است، اما تمام فعالیت­هایش در تضاد ریشه­ای با اصول اسلام قرار دارند.

وی که مادرزن علی افشاری فراری و ضدانقلاب نیز هست، تحصیلات خود را در رشته علوم‌سیاسی از دانشگاه آزاد تهران دنبال کرد و به عنوان  سردبیر انجمن روزنامه­نگاران جوان و عضو مرکزی کمیتة سازمان مدافعان آزادی مطبوعات ایران فعالیت کرده، و برای نشریات اصلاح‌طلب از جمله «کنشگران» مطلب نوشته است.

بعلاوه مطالب و نوشته‌های وی در نشریاتی همچون «روز»، «اعتماد»، «یاس نو» و «گویا نیوز» منتشر می‌گردید. داوودی مهاجر همسر سردار محمدباقر بختیار است و دارای سه فرزند بنام­های هانیه، علیرضا و عطیه می­باشد که در حال حاضر جدا از همسر خود به همراه فرزندانش در آمریکا زندگی می­کند.

وی به گفته خودش ابتدا در ایرلند کشف حجاب کرد اما به طور رسمی در مقابل دوربین شبکه صدای آمریکا حجاب خود را از سر برداشت.

 داوودی در ۲۹ فروردین ماه سال ۱۳۸۶، به دلیل شرکت در تظاهرات، به چهار سال زندان محکوم شد. اتهامات وی اقدام علیه امنیت ملی، تبلیغ علیه نظام، مصاحبه با رسانه‌های خارجی، و نشر اکاذیب بود.

داوودی مهاجر  به صراحت به این موضوع اشاره می­کند که پدرش، مشروب­خوار بوده است و در این باره می­گوید:

 «شنیدن اهانت برای اندکی رنگ روشن یا کمی باز شدن چادر، آن هم وقتی که مانتو و هم شلوار و روسری و دو جفت جوراب کلفت مشکی پوشیدی و مرتب یک نفر نه به عنوان همسر که در نقش نگهبان مرتب یادآوری می­کند که بچه­ای که پدرش مشروب می­خورده، مسلمان از کار در نمی­آید و از سر تا پایش اشکال دارد. سخت بود که حجاب داشته باشی و حجاب را خودت انتخاب کرده باشی و برای حجاب بیشتر و بیشتر تحت فشار باشی.»

وی درباره تمایلات مذهبی خود اعلام می­کند حوادث خارق العاده­ای رخ داد تا در 14 سالگی متمایل به حجاب  شود. اما در همین حجاب هم حد و مرزی بین محرم و نامحرم در ذهن خود ایجاد نمی­کرد.

«من معنی اجبار و زور و حجاب اجباری را در خانه­ام فهمیدم. وقتی که فهمیدم باید از محرم حجاب بگیرم و یا مقابل شیشه­های مات خانه 3 پرده آویزان کنم. وقتی که در یک مهمانی خانوادگی و با وجود حجاب کامل خانم­ها، سفره مردها از زن­ها جدا بود. وقتی که کرم زدن یا عینک آفتابی زدن بی­دینی محسوب می­شد. و بایدهایی که برای کنترل بیشتر و بیشتر یک زن شکل می­گرفت.»

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

چهره شناسی معاندان(10)- نیک آهنگ کوثر، مزدور مطبوعات و دلاک ضدانقلاب

نیک آهنگ کوثر

نیک‌آهنگ کوثر(زادة ۱۳۴۸ در تهران)، کارتونیست، روزنامه‌نگار و وبلاگ‌نویس ایرانی مقیم تورنتو در کشور کانادا است. نیک­آهنگ کوثر دانش­آموختة زمین­شناسی دانشگاه تهران است، که سال ۱۳۷۰ وارد دنیای مطبوعات شد. با نشریات متعددی از جمله گلآقا، همشهری، کیهان کاریکاتور، روزنامه زن، آفتاب امروز، صبح امروز، بنیان، دوران امروز، حیات نو، مشارکت، نوروز و همبستگی همکاری کرده است.

وی که در راستای اهداف از پیش تعریف شدة خود از سوی برخی معاندان خارجی پس پرده، اقدام به قلم­زنی و نگارش متون پر از وهم می­کرد، سه هفته پیش از انتخابات مجلس ششم، در بهمن ۱۳۷۸، اقدام به مصور نمودن کاریکاتوری بی­شرمانه و اهانت­آمیز به حضرت آیت­الله مصباح یزدی نمود، که در آن دوران با هجمة خبری رسانه­های ضدانقلاب مواجه شد و توانست پی به ذائقة دشمنان ببرد.

کوثر در اردیبهشت 1382 با هماهنگی دوستان اپوزیسیون خود توانست از ایران گریخته و به سرعت در کانادا اسکان یابد.

فعالیت­های اپوزیسیونی نیک­آهنگ کوثر

او در حال حاضر نویسندة ثابت سایت روزآنلاین و رادیو زمانه و جرس و سردبیر سایت خودنویس است، که همگی جزء رسانه­های ضدانقلاب و معاند هستند. در سال ۲۰۱۰ او به همراه جمعی از روزنامه­نگاران، نویسندگان و هنرمندان ایرانی بنیاد ایران ندا را با هدف راه­اندازی تلویزیون ماهواره­ای، تأسیس کرد.

کاریکاتورهای طراحی شده علیه عوامل نظام جمهوری­اسلامی که روی سایت روزآنلاین قرار داده می­شود.

وی عضو سندیکای نیویورک­تایمز بوده و نتایج قلم­فروشی وی در نیویورک­تایمز، واشنگتن پست، گاردین، گلوب­اند میل کانادا، تورنتو­استار و دیگر نشریات بین‌المللی منتشر شده است.

نیک­آهنگ کوثر در سال ۱۳۸۱ نامزد مستقل شورای شهر تهران شد و همراه با گروهی، ائتلاف سبز را راه انداخت که البته در این انتخابات شکست خورد. وی برای امرار معاش در کانادا مدتی در یک خشکشویی کار می­کرد و بعدها توانست در یک خبرگزاری کانادایی مشغول به کار شود. همچنین وی کلاسهای خانة کاریکاتور ایران را در سال ۱۳۷۵ راهاندازی کرد.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

چهره شناسی معاندان(9)- مسیح علی نژاد، عروسک زشت اپوزیسیون

MasihAliNejad

معصومه علی‌نژاد قمی معروف به مسیح علی‌نژاد متولد ۱۳۵۵ در روستای قمی‌کلا شهرستان بابل روزنامه‌نگار و نویسنده ضدانقلاب و عامل سرویس جاسوسی انگلستان است.  علی نژاد خبرنگاری را از سال ۱۳۸۰ با روزنامه همبستگی آغاز کرد و با بعد از آن به ایلنا پیوستهضمنا همکاری­هایی با  روزنامه‌های شرق، بهار، وقایع اتفاقیه، هم‌میهن و اعتماد ملی نیز داشته است. او خبرنگار مجلس در دوره های ششم و هفتم بوده است. در سالهای فعالیت به عنوان خبرنگار مجلس به دنبال سرقت یکی از اسناد اداری از مجلس هفتم اخراج شد. علی نژاد علت اخراج خود را مسئله دیگری می­داند، در حالیکه در وبلاگ شخصی خود به طور وضوح به عادت دزدی خود در دوران دبیرستان اشاره می­کند و نشان می­دهد اخراجش از مجلس آنقدر هم بی­دلیل نبوده است:

«در دبیرستان آزرم بابل، کیف دختران برگزار کننده مراسم صبحگاه و کسانی که مسول برنامه­ها و جشن­های دهة فجر بودند را به همراه دو سه دوست دیگر خالی می­کردیم و با پولش برای بچه­های دیگر مدرسه، نوشابه و کیک تی­تاپ می­خریدیم.»

علی­نژاد در جایی دیگر بی­اعتقادی خود به حجاب را نشان می­دهد و از خاطرات دوران تحصیل خود اینطور روایت می­کند:

«نرسیده به کوچه چادر را می­انداختم سرم و طوری زار و نزار و آویزان وارد خانه می­شدم که انگار تمام راه مدرسه چادر به سر بوده­ام. خانم حسینی هم که نمی­دانست مرا از بی­چادری جدا می­کرد و هی نصیحتم می­کرد که من با این همه متانت و وقارم خوب است که با اراذل و اوباش مدرسه هم کلام نشوم که از راه به درم کنند. بعدها که شده بودم رهبر همان اراذل و اوباش مورد نظر ایشان و همه را توصیه به کتاب دزدی از سازمان تبلیغات اسلامی و برخی کتابخانه­های شهر می­کردم مجبور شده بود دوره بیافتد و به دیگران توصیه کند که با من راه نروند که از راه به در شوند.»

 

علی­نژاد، دزد اسناد محرمانة مجلس شورای اسلامی

اقدام وی برای دزدی اسناد محرمانه مجلس شورای اسلامی علی‌نژاد را طعمه خوبی برای سرویس جاسوسی انگلیس قرار داد تا از وی جاسوسی خوب تربیت کند، لذا از همان زمان بود که وی به دام MI6 افتاد و الحق مورد مناسبی برای این سرویس جاسوسی برای فعالیت علیه ایران بود.

 

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

چهره شناسی معاندان(8)- مانا نیستانی، هنرمند فتنه

مانا نیستانی

مانا نیستانی متولد ۱۳۵۲ در تهران کاریکاتوریست و فرزند منوچهر نیستانی شاعر و برادر توکا نیستانی معمار و کاریکاتوریست ضد انقلاب است. وی کار خود را با نشریه حمل­و­نقل در سال 1368 با کمک برادرش توکا نیستانی آغاز کرد و در ابتدای کار خود، با نشریاتی نظیر آدینه، ایران فردا، پیام امروز همکاری داشت.

کاریکاتور جنجالی او در هفته نامه ایران موجب واکنش‌های شدیدی علیه او شد. در این کاریکاتور تصویر یک سوسک که کلمه­ای به زبان ترکی می­گفت رسم شده بود، که باعث توقیف روزنامة ایران و دستگیری او به همراه مهرداد قاسم­فر(سردبیر وقت روزنامة ایران جمعه) شد. این کاریکاتور سبب تظاهرات‌های گسترده در تبریز و مناطق ترک­‌نشین ایران، کشته و زخمی شدن عده­ای از معترضین در شهرهای نقده، ارومیه، تبریز و مشکین­شهر گردید. در پی تظاهرات گسترده در تبریز و دیگر شهرهای ترک زبان کشور، هیأت نظارت بر مطبوعات تشکیل جلسه اضطراری داد و روزنامه ایران را موقتأ توقیف و پروندة آن را را به دادسرا فرستاد که در نهایت روزنامة ایران ۳۱ اردیبهشت ضمن عذرخواهی، اعلام کرد که مانا نیستانی را اخراج کرده‌است.

نیستانی به مدت 90 روز در بازداشت بود و پس از آن به مدت 10 روز آزاد شد ولی در همین زمان از کشور فرار کرد. مانا نیستانی پس از خروج از ایران برای مدتی در مالزی مقیم و مشغول به تحصیل بود سپس به پاریس رفته و هم اکنون ساکن فرانسه است.

نیستانی پس از توهینی که علیه مردم ترک زبان در روزنامه ایران جمعه منتشر شد اعلام کرد:

 «همیشه فکر می کردم، اگر بنا به مسافرت باشد، آخرین نفری خواهم بود که از ایران خارج می شود؛ چون به ثبات اهمیت می­دهم. همیشه از این که خانه یا مدرسه­ام را تغییر بدهم، ترس داشتم؛ چه برسد به این که کشورم را عوض کنم... ناچار شدم ایران را ترک کنم؛ چون باید مدتی را در زندان می­گذراندم و دیگر نمی­توانستم آزادانه قلم بزنم!»

این کاریکاتوریست، پس از فرار به خارج کشور و پناه بردن به بیگانگان، رویه­ای سیاسی پیش گرفت و آثارش به سمت موضوعات مورد پسند غرب درباره ایران، مثل حقوق بشر و زندانیان سیاسی و... سوق پیدا کرد؛ که البته خودش علت آن را، در همین گفتگو، مشکل ارتزاق میداند:

 «برای ارتزاق، چاره­ای نداشتم برای رسانه­های مجازی مثل رادیو زمانه و مردمک طراحی کنم.»

وی در خلال جریان فتنه سبز اقدام به ترسیم کاریکاتورهایی بر ضد سران حکومت ایران نمود و حمایت آشکار خود را از فتنه سبز اعلام نمود. در مصاحبه با شبکة تلویزیونی رسا از میزان دلبستگی بی­حد خود به موسوی و کروبی پرده برداشت و در عین حال اعلام کرد عقاید موسوی را نیز قبول ندارد.

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

چهره شناسی معاندان(7)- اکبر گنجی، سنبل سوپر رادیکال چپ کرده

اکبر گنجی

اکبر گنجی ملقب به «اکبر پونز» در 11 بهمن 1338 در تهران به دنیا آمد، او در محله­های «نازی آباد» و «یاخچی آباد» بزرگ شد. دوران کودکی و نوجوانی­اش را با «سعید حجاریان» و «عباس عبدی» گذراند، این آشنایی منجر به فعالیت­های سیاسی مشترک آنان در سالهای بعد شد.

با تشکیل سپاه پاسداران اکبر گنجی به آن پیوست و در دفتر سیاسی سپاه مشغول به کار شد. در همین زمان به علت ارتباط و رفاقتی که با «سعید حجاریان» معاون دفتر اطلاعات و تحقیقات نخست وزیری داشت، به دفتر اطلاعات نخست وزیری رفت و آمد داشت، و در همین سالها اکبر گنجی پیش قراول برخورد با زنان و جوانان بد حجاب و فاقد پوشش مناسب در تهران به شمار می­آمد، هرچند بعدها همجنس­گرایی را نیز مجاز دانست!

در دهة شصت و پس از فتح خرمشهر اکبر گنجی تحت تأثیر القائات باند «مهدی هاشمی» اقدام به اختلاف افکنی در بدنه سپاه نمود. سلسه اقدامات او و برخی تندروی­هایش نهایتاً در سال 1363 منجر به تعلیق عضویت­اش در سپاه شد(احزاب و گروه های سیاسی ایران ، رضا عاصف ، دانشکده و پژوهشکده اطلاعات و امنیت ، ص 98).

حمایت­های باند مهدی هاشمی از او به خوبی مشهود بود، و وابستگی گنجی به باند مهدی هاشمی به حدی بود که در زمان خلع «آیت­الله منتظری» از قائم مقامی رهبری، به فرمان حضرت امام(ره) که در ترکیه بود، به محض شنیدن این خبر، در اقدامی موهن تصویر امام(ره) را بر زمین انداخت.(احزاب و گروه های سیاسی ایران ، رضا عاصف ، دانشکده و پژوهشکده اطلاعات و امنیت ، ص 98) .

بعدها اکبر گنجی به وزارت ارشاد رفت و مدتی به عنوان رایزن فرهنگی سفارت ایران در ترکیه مشغول خدمت بود. در این مدت او با یک افسر اطلاعاتی آمریکایی عضو ناتو و برخی اعضای مرکزی گروهک­های ضد انقلاب در ترکیه ملاقات داشته است.( روزنامه بهار، 7/4/1379 ).

اکبر گنجی یکی از وابستگان شدید به دفتر آیت­الله منتظری و باند مهدی هاشمی بود. دراواسط دهة شصت، با حلقة «کیان فرهنگی» و «عبدالکریم سروش» آشنا شد و به آن پیوست. پس از راه­اندازی ماهنامه «کیان»، گنجی به همراه دیگر هم فکرانش به حلقة کیان پیوست و اقدام به نگارش مقاله با نام مستعار نمود.

در این زمان او با نام مستعار «حمید پایدار» مقالاتی در نقد اندیشه­های سروش به رشتة تحریر در می­آورد، که به نظر می­رسید این مقالات بیشتر از آنکه در مقام نقد و پاسخ گویی به سروش باشند، وظیفه تبلیغ و برجسته کردن وی را ایفا می­نمود،[از این رو این گونه نوشتارها را میتوان به عنوان «نقد ترویجی» به شمار آورد.]

پس از دوم خرداد، او از گذشته جسورتر شده بود و بدون هیچی ملاحظه­ای اقدام به سخنرانی و نوشتن مقالات تند علیه اندیشه­های ناب اسلامی، مقدسات دینی و شخصیت­های نظام می­کرد. در همین ایام بود که وی با همکاری «علیرضا علوی تبار» اقدام به انتشار نشریه «راه نو» کرد،این نشریه که انتشار آن از اردیبهشت 77 شروع شد،به نوعی ادامه دهنده راه کیان و آکنده از توهین ها و مطالب خلاف واقع در خصوص اسلام و نظام اسلامی بود .

اکبر گنجی در سناریویی با عنوان «تشدید تضادها» از آغازین روزهای پس از دوم خرداد شروع به حملات تخریبی و تخطئه مقامات نظام و گروه­های ارزشی نمود. برای مثال او در تابستان 1376 در اجتماعی که از سوی انجمن اسلامی دانشجویان دانشکده علوم پزشکی شیراز ترتیب یافته بود؛ در اظهاراتی موهن، با بیان این که «جامعه مدنی ولایت مطلقه را نمی­خواهد. حتی ولایت را نمی­خواهد، چه رسد به مطلقه» گفت:

 ما احتیاج به رهبر نداریم، مگر مردم یتیم­اند که پدر بخواهند. فاشیست­ها می­گویند باید مطیع رهبر بود. ما از ولایت که حرف می­زنیم مثل این است که بگوییم در زمین خدایان متعددی داشته باشیم ... با رهبریت می­خواهند کل جوامع بشری را از بین ببرند. اینها، رهبر اسلام را به همه تحمیل می­کنند. تحمیل جبارانه(!)خدمتگزاری قدرت جباری که در رأس قدرت قرار گرفته است و همه چیز در پیشوا یعنی هیتلر ذوب می­شود.

او همچنین با لحنی بغض­آلود نسبت به رزمندگان هشت سال دفاع مقدس اظهار داشت: «افراد فاشیست، اقتدار­طلب، پرخاشگران و آدمهای ناکام بعد از جنگ چون شکست خوردند، وعده­هایی که رهبر به آنان داده بود عملی نشد، ناکام ماندند و سرخورده شدند، می­بینند اعلامیه­های آنان سرشار از آه و ناله است، حاکی از نامردی و شکست است، دست به خشونت می­زنند، آدم می­کشند و از تهاجم فرهنگی حرف میزنند. اینها و رهبران آنها قول فتح کربلا را دادند، اما ناکام ماندند.»( هفته نامه شما 27/6/76)

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

چهره شناسی معاندان(6)- علی کشتگر، بهایی افسار گسیخته

علی کشتگر

علی فرخنده جهرمی معروف به علی کشتگر، دانشجوی رشته کشاورزی و از اعضای سازمان چریک­های فدایی خلق ایران است. پیش از انقلاب وی فعالیت­های مسلحانه علیه حکومت طاغوت انجام داده بود. اما پس از انقلاب اقدام به فعالیت­های تخریبی علیه جمهوری اسلامی نمود.

کشتگر خود را  مفتون و شیفته کاسترو و چه­گوارا می­داند و همین شیفتگی باعث جذب او به سازمان چریک­های فدایی خلق و سرانجام انتصاب او به سخنگویی این سازمان شد. کشتگر مدعی است 25 سال است برای تحولات دموکراتیک در ایران فعالیت می­کند، شعاری که در گفتگو با تلویزیون بی­بی­سی نیز با تردید و تمسخر مجری روبرو شد. فعالیت­های سیاسی وی(طبق گفته خودش) تنها محدود به مقالات و همچنین حفظ ارتباط با دوستان هم عقیده خود در این مسیر است. وی همچنین خود را از پیروان فرقه ضالة بهاییت خوانده و شیرین عبادی را بخاطر نقد بهایی شدن فرزندش لایق سرزنش می­داند. همینطور از تمامی گروه­های اپوزیسیون میخواهد خود را بهایی بدانند. اندیشه­های مارکسیستی کشتگر با تلاش وی برای رسیدن به تحولات دموکراتیک در تضاد روشنی قرار دارد که همین موضوع آشفتگی ذهنی او را بیش از پیش مشخص و روشن می­سازد. او از سران فتنه 88 نیز حمایت علنی کرده و آنها رهبران مبارزان برای آزادی می­داند . به طور مثال در مصاحبه با بی­بی­سی گفت:

«الان در دنیا جنبش سبز(فتنه­گران)، مردم ایران را به عنوان یک ملتی که برای آزادی مبارزه می­کند، معرفی کرده و افکار عمومی دنیا را به خودش جلب کرده.»

 کشتگر در مقاله­ای به توضیح نخستین جرقه­های تمایل به فعالیت­های انقلابی خود می­پردازد و  در آن با وجد و شادی بی­حد و حصر زنده ماندن خود در درگیری­های خیابانی را توصیف میکند:

۴ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

چهره شناسی معاندان(5)- مسعود بهنود گرگی در قبای میش

مسعود بهنود

مسعود بهنود(زادة ۱۳۲5 در تهران) نویسنده، روزنامه‌نگار، بازیگر و فیلمساز ایرانی است که کارش را به عنوان روزنامه‌نگار از سال ۱۳۴۲ شروع کرد و آثاری در زمینه سیاست و تاریخ معاصر ایران نگاشته ‌است.

وی در تاریخ 1985 بنیاد "آدینه" را پایه گذاری نمود، ماهنامه­ای که در زمینه اجتماعی و ادبی فعالیت داشت. مسعود بهنود در این ماهنامه برای بیش از 13 سال یکی از اعضای رهبری کننده هیئت تحریریه بود. در سال 1996 سردبیر ماهنامه "آدینه"، فرج سرکوهی دستگیر و به موجب آن در سال 1998 ماهنامه "آدینه" بسته شد، در سال 1997 مسعود بهنود به دیگر دوستان ژورنالیست خود پیوست و "روزنامه تهران جامع" را منتشر کردند. اما طولی نکشید که این نشریه نیز به سبب چاپ مطالب غیرواقعی، توهین و افترا بسته شد و مسعود بهنود پس از آن، با نشریه­های "توس"،"نشاط"،"عصر آزادگان" و "بنیان" کار کرد؛ همه این روزنامه هم اکنون تعطیل می باشند.

مسعود بهنود به سبب فرافکنی و تشویش اذهان عمومی و همچنین توهین­های مکرر به مقام معظم رهبری، فرماندهان سپاه پاسداران و نیز به خاطر مطالب غیرواقع که وی در روزنامه­ها منتشر کرده بود، توسط دستگاه قضا متهم شناخته شد. هنوز شش ماه از محکومیت او نگذشته بود که با قرار وثیقه چهل هزار دلاری آزاد شد.

در تاریخ 1 ژوئن سال 2002 هنگامی که وی در تور سخنرانی اروپایی مشغول فعالیت بود، قوه قضائیه اعلام نمود که دستور دستگیری او یکبار دیگر صادر شده است، به موجب این دستور وی بایستی برای گذراندن 16 ماه دیگر از مدت باقی مانده محکومیتش به ایران بازگردد، اما مسعود بهنود دیگر به ایران برنگشت و به انگلیس گریخت. او از سال ۱۳۸۱ تاکنون در لندن زندگی می‌کند. و پس از راه اندازی شبکه تلوزیونی بی­بی­سی بخش فارسی با این شبکه مشغول همکاری است.

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

چهره شناسی معاندان(4)- مجید محمدی، ملیجک آمریکایی

مجید محمدی

مجید محمدی که در حال حاضر در سایت­های ضدانقلاب و شبکه­های ماهواره­ای فعالیت دارد، مدرک مهندسی برق خود را از دانشگاه شیراز در سال 1363، کارشناسی ارشد فلسفه را از دانشگاه تهران در سال 1369 و دکترای جامعه شناسی را از دانشگاه ایالتی نیویورک در استونی بروک در سال 1385 دریافت کرده است. رادیو فرانسه، رادیو فردا، صدای آمریکا و رادیوی استرالیا با وی به عنوان کارشناس سیاسی در امور خاورمیانه به مصاحبه و گفتگو می پردازند. پیش از فرار به آمریکا در سال 1379، به عنوان مدیر و عضو کارگاه­های مطالعاتی تنظیم پیش­نویس قانون نشر کتاب، پیش­نویس قانون تأسیس رادیو تلویزیون­های خصوصی، و سیاست­های نشر در ایران، یادداشت نویس روزنامه­های اصلاح­طلب، استاد دانشکده صدا و سیما تا سال 1369، مشاور بنگاه­های نشر، مطبوعات و فرهنگسراهای تهران به فعالیت مشغول بوده است.

محمدی از همان ابتدا نظرات مخالف جریان انقلاب اسلامی و همراستا با غرب داشت، و ارادت خود را نسبت به افرادی مثل عبدالکریم سروش ثابت کرده بود. در زمان جنگ، بسیجی­های غیوری را که برای دفاع از انقلاب و کشور در جبهه از جان مایه می­گذاشتند، به نام نظامی و سپاهی مورد عتاب قرار داده و حتی یک روز برای مقابله با دشمنان و دفاع از کشور، به جبهه­ها نرفت. نوشته­های وی در مورد طیف گسترده­ای از مسائل می­باشد که در اکثر این زمینه­ها هم تخصصی ندارد. از حجاب و اخلاق جنسی و استبداد و سیاست داخلی، تا نقش ایران در سوریه، و این پراکندگی در موضوعات باعث شده در بسیاری از موارد، با اطلاعاتی غلط به تحلیل­های اشتباه برسد و در برخی موارد موجب تمسخر و تحقیر خوانندگان شود که نمود آن در نظرات(کامنت­ها) مطالب وی دیده می­شود.

وی که مدرک دکترای خود را از آمریکا گرفته است، بسیاری از نوشته­هایش به دور از استدلال­ها و حتی غالب و شکل علمی است و بیشتر شبیه به عقده­گشایی درمورد نظام جمهوری اسلامی و رهبری معظم انقلاب است. او در مقالات خود بدون انسجام در تفکراتش، برای جامعة ایران راهکار و راه­حل ارائه می­دهد. قبلاً چون درون قدرت بود و خاتمی رئیس جمهور، از اصلاحات می­گفت، اما اکنون که از دولت آمریکا ارتزاق می­کند، نظام جمهوری اسلامی را سد راه اصلاحات می­داند و به دنبال سرنگونی آن است.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

چهره شناسی معاندان(3)- مرتضی کاظمیان عامل رابط ضدانقلاب و فتنه

مرتضی کاظمیان

مرتضی کاظمیان از عوامل اصلی وقایع تأسف بار فتنة 88 و از بازداشت شدگان رخدادهای اهانت بار عاشورای همان سال است. وی که یکی از سرحلقه­های جریان اغتشاش­طلب و آشوب­گر حواشی انتخابات دهم ریاست جمهوری است، به عنوان تحلیلگر سیاسی و یادداشت‌نویس، سابقة همکاری با سرویس سیاسی بسیاری از روزنامه‌ها و ماهنامه‌های زنجیره‌ای اصلاح‌طلب ازجمله جامعه، توس، حیات‌نو، یاس‌نو، وقایع اتفاقیه، نامه، شرق، سرمایه و... را در کارنامه خود دارد. همچنین دبیر سرویس سیاسی روزنامه‌های توقیف شدة خرداد(به مدیر مسئولی عبدالله نوری) و فتح و نیز عضو شورای سردبیری ماهنامة توقیف شده‌ی آفتاب (به مدیر مسئولی عیسی سحرخیز) بوده است.

 کاظمیان طی سال­های اخیر به عنوان عضو شورای مرکزی انجمن دفاع از آزادی مطبوعات مشغول به کار بود و با استفاده از این عنوان، تمامی تلاش خود را برای هنجارشکنی­های بیشتر و برهم زدن فضای امنیت و آرامش کشور با دستیازی به عناصر و ابزار رسانه‏­ای به کار گرفت. وی همچنین در جریان انتخابات 88 به همراه برخی دیگر از همکاران خود اقدام به تأسیس انجمنی موهوم و خیالی با عنوان «کمیته دفاع از آزادی انتخابات عادلانه و سالم و آزاد» کرد که پس از چند روز، انحلال آن اعلام شد.


اقدامات ضد امنیتی و دشمن پسند کاظمیان

خلاف آنچه که هوچی گری­های رسانه­های مخالف نظام در صدد اثبات آن برای بی­گناه جلوه دادن این قبیل افراد هستند دلایل و اسناد به دست آمده دلالت بر آن دارد که این افراد به عنوان مغز و پیکرة اصلی جریان اغتشاش طلب و آشوب‏‏گر با پوشش رسانه­ای و خبرنگاری فعالیت می­کرده اند.

 ازجمله مهم­ترین اقدامات ضد امنیتی و مغایر با مصالح نظام جمهوری اسلامی ایران که از سوی کاظمیان صورت گرفته است می­توان به موارد ذیل اشاره کرد:

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

چهره شناسی معاندان(2)- فرخ نگهدار ترکیبی فاسد از فتنه و اپوزیسیون

فرخ نگهدار

فرخ نگهدار که در حال حاضر فعال سیاسی چپ­گرا و همکار تنگاتنگ جریان فتنه و اپوزیسیون است، جزء کسانی بود که قبل از انقلاب برای از بین رفتن حکومت طاغوتی شاه فعالیت می­کرد. وی پیش از انقلاب عضو سازمان چریک‌های فدایی خلق ایران بود و پس از انشعاب در این سازمان، رهبری سازمان فداییان خلق ایران(اکثریت) را برعهده گرفت.

فرخ نگهدار پیرو افکار و عقاید بورژوایی بود که با تقلب و نوعی کودتای سازمان یافته به درون جنبش فدایی راه یافت، و با تقلب به رهبری آن رسید. او همراه با تیم مطالعاتی گروه بیژن جزنی دستگیر و در سال ۴۹ با نوشتن توبه نامه در زندان، مورد عفو قرار می­گیرد و آزاد می­گردد.

وی حتی در اوایل دیدگاه­های انقلابی و ضدصهیونیستی داشت، به گونه­ای که در آن دوران سازمان اکثریت به رهبری فرخ نگهدار در شماره ۱۲۰ نشریه کار می­نویسد: «هرچه مراسم قدس عظیم­تر باشد مشتی که بر پوزه امپریالیسم و صهیونیسم فرود می­آید قوی­تر است». سپس در ادامه نوشته­اند: «امام خمینی(ره) در نخستین سال پس از انقلاب بهمن، آخرین جمعه رمضان را روز جهانی قدس اعلام کردند. اعلام روزجهانی قدس توسط رهبر انقلاب اسلامی ایران نشانه اراده مردم ما، در مبارزه برای آزادی فلسطین اشغالی و سرنگونی رژیم تجاوزگر و نژاد پرست صهیونیستی است».

چگونگی ورود به مرداب ضدانقلاب

وی به مرور با فاصله گرفتن از آرمان­ها و اهداف انقلاب، ماهیت ذاتی خود را نمایان کرد و در گام­های بعدیش به وضوح تفکراتش را با انقلاب، نظام و حضرت امام(ره) جدا کرد. این فاصله گرفتن تا جایی ادامه پیدا کرد که در برخی سخنان و یادداشت­هایش این طور نوشت که:

«من و مسعود رجوی طی سال­های ۵۸ و ۵۹ هردو پیش­بینی می­کردیم که قطع نظر از میزان دوری و نزدیکی سیاست­های حکومت از مواضع و سیاست­های ما، یک چیز مسلم است و آن، این است که حکومت گروه­های سیاسی(معاند) را تحمل نخواهد کرد و حق فعالیت سازمان یافته از فدائیان و مجاهدینو دیگر احزاب و سازمان­ها(بدلیل چینش فرآیندهای ضدانقلابی) سلب و یا بشدت محدود خواهد شد. هر دو می­دیدیم که دیرتر یا زودتر ما را هم خواهند زد».

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

چهره شناسی معاندان(1)- علی افشاری عنصری فاسد در بدنة ضدانقلاب

علی افشاری

علی افشاری که در حال حاضر به عنوان یکی از فعالان عرصة رسانه­ای ضدانقلاب و از اعضای اتاق فکر فتنه­طلبان و جیره­خواران دشمنان قسم خوردة نظام جمهوری اسلامی است، همان فردی است که از اعضای شورای مرکزی دفتر تحکیم وحدت در دوران اصلاحات بود. وی دارای سابقه چهار دوره فعالیت در شورای مرکزی انجمن اسلامی دانشگاه امیر کبیر، سه دوره دبیری آن، پنج دوره عضویت در شورای مرکزی دفتر تحکیم وحدت و سه دوره مسئولیت واحد سیاسی است. همچنین وی مسئول بخش دانشجوئی ستاد سید محمد خاتمی و یک دوره عضو هیأت امنای جامعة فارغ التحصیلان دانشگاه امیرکبیر نیز بوده است.


آغاز تحرکات مسموم سیاسی

 علی افشاری که از زمان ورود به دانشگاه در تور جریان شوم آن دوران(اصلاحات) افتاد، پس از ورود به واحد فرهنگی خوابگاه‌های دانشگاه، پا به عرصة گمراهی گذاشت. وی برای تقویت حضور خود بین جماعت به ظاهر اصلاح­طلب، در سال 75 اقدام به تشکیل تجمعی با حضور عبدالکریم سروش نمود. پس از آن، فرصت حضور آشکارتر او بین اصلاحاتی­ها برایش مهیا شد که بلافاصله با عضویت در شورای مرکزی دفتر تحکیم وحدت، مسئولیت بخش دانشجوئی ستاد انتخاباتی سید محمد خاتمی را عهده­دار شد.

او که در مسیر حرکت خود در تالاب ضدانقلاب و عوامل اصلاح­طلب آن دوران، از هیچ تلاشی برای ایجاد وجاهت عمومی خود کوتاهی نکرد، پس از رخدادهای قتل­های زنجیره­ای به سرعت با گفتمان­های عناصر ضدانقلاب همسو شد و مسئولیت حرکت اعتراضی دانشجویان و برنامه‌های تحصن­های غیرقانونی در کوی دانشگاه تهران در روزهای ۲۰ و ۲۲ تیر که توسط دفتر تحکیم وحدت سازماندهی شده بود را بر عهده گرفت.

علی افشاری به عنوان دبیر سیاسی دفتر تحکیم وحدت، به همراه تنی چند از فعالان سیاسی و فرهنگی معلوم الحال وقت مثل اکبر گنجی، محمود دولت آبادی و عزت الله سحابی در کنفرانس برلین شرکت کرد و پس از آن در آذر ماه ۱۳۷۹ پس از سخنرانی در تجمع غیرقانونی در دانشگاه صنعتی امیرکبیر، بار دیگر موجبات خشنودی دشمنان و عوامل ضدانقلاب را فراهم نمود.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

اهانت بی شرمانة هواداران حسن روحانی به مقام معظم رهبری

اهانت بی شرمانه حسن روحانی

روز گذشته میتینگ انتخاباتی حرمت شکنانه حسن روحانی با جوانان حامی وی در حسینیه جماران برگزار گردید. وب سایت حسن روحانی، گزارش تصویری از این میتینگ که دل عاشقان و دوستداران خمینی کبیر(ره) را به دل آورد، منتشر نمود. در یکی از عکس های این گزارش تصویری از حسینیه جماران، عکسی بسیار قابل تامل دیده می شود، در این عکس تصویر آقای هاشمی رفسنجانی در کنار دو تصویر حضرت امام(ره) قرار دارد و تصویر مقام معظم رهبری نیز حذف شده است.

ما (یاران امام) با توجه به اتفاقات پیش آمده و حرمت شکنی های انجام شده در حسینیه جماران و همچنین از آنجا که این برنامه با هماهنگی و حمایت سرپرست دفتر امام(ره) (آقای محمد علی انصاری) انجام شده است، بزودی مطلبی را در این خصوص منتشر خواهیم کرد.

 

منبع: وبلاگ شاخص؟

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

شعارهای اپوزیسیون قومی و عوامل گفتمان سازی واگرایانه

معاندان نظام مقدس جمهوری اسلامی، طی اقدامات چند سال اخیر خود در تشدید فعالیت­های قومیت­گرایی، با بروز شعارهایی در حیطة مسائل قومیتی، تلاش بسیاری برای ایجاد گفتمان­هایی نوظهور در اپوزیسیون قومی آغاز کرده­اند که از آنها می­توان به مواردی همچون شعار حق تعیین سرنوشت، جنبش رهایی بخش، ملت و حقوق ملی، فدرالیسم ملی-جغرافیایی و انتخابات آزاد(شعاری که اخیراً در آستانة انتخابات 92 اولین بار در کلام رفسنجانی منعقد شد) یاد کرد.

استفاده از چنین شعارهایی بیانگر تلاش طایفة عناد پیشه، برای ایجاد مسیری جدید و ورود جریان­های قومی به فاز نوین گفتمانی است. این مفاهیم نوین گفتمانی از نگرش امنیتی و راهبردی، ارتباط کاملاً ارگانیکی با هم دارند و مکمل یکدیگر برای پردازش گفتمان ناسیونالیسم قومی­اند. مهم­ترین اهداف راهبردی اپوزیسیون قومی در گذار به گفتمان سیاسی جدید و تلاش برای عمومی یا فرا ملی کردن مفاهیمی مانند حق تعیین سرنوشت و فدرالیسم جغرافیایی-قومی در داخل و خارج ایران را می­توان در نکات زیر خلاصه کرد:

-        تلاش برای مشروعیت بخشی به خواسته­ها و ادعاهای خود در سازمان­ها و محافل فراملی

-        بین المللی کردن مسائل قومی ایران و کسب حمایت خارجی

-        فشار بر جمهوری اسلامی ایران در معادلات منطقه­ای و جهانی

-        دستیابی به وحدت فکری و راهبرد مشترک سیاسی در میان اقوام

-        ایجاد زمینه برای عادی سازی و پذیرش مفاهیم و طرح­های رادیکال سیاسی در میان افکار عمومی

-        استفاده از کاراکتر اقوام در مناسبات و مناقشات سیاسی بین حزبی و بین قومی

-        تلاش برای معرفی سازمان های سیاسی قومی به عنوان نمایندگان اقوام ایرانی

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

اثر پارازیت ها بر سلامت مردم؛ ادعایی از درد رد صلاحیت در شوراها

معصومه ابتکار(عضو فعلی شورای شهر تهران) که در مطرح نمودن مباحثی نظیر وجود پارازیت و اثرگذاری آن بر سلامت ید طولایی دارد، اخیراً و پس از ردصلاحیتش در دورة چهارم انتخابات شوراها، که به دلیل عدم التزام به دین مبین اسلام و عضویت در برخی گروه­ها و احزاب نامأنوس با نظام اتفاق افتاد، در اقدامی مضحک دوباره حرف­های قبلی خود را با عنوان «سر منشاء بسیاری از عوارض و بیماری‌های بدن می‌تواند پارازیت ها باشد»، منتشر نموده است.

در این مطلب که توسط رسانه­های معاند(فعالان فتنه) منتشر شده، برخلاف نظر وزارت بهداشت و درمان به عنوان مرجع ذیصلاح و دارای مرجعیت علمی که عدم وجود پارازیت و نیز اثرگذار نبودن امواج رادیویی را بر بدن تأیید می­کند، ایشان با بیان اینکه «امروزه وقتی شاهد افزایش بیماری‌های مختلف با منشاء ناشناخته هستیم، به طور قطع و یقین می‌توانیم بگوئیم تشعشع می‌تواند موجب اختلال در سیستم ایمنی بدن شود و این موضوع قطعی است»، بار دیگر در مسیری که مدتی قبل توسط رسانه­های غربی در سال 88 و همزمان با فتنه 88 ایجاد شد، پای نهاد.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

افشای ارتباط برنامة انتخاباتی رفسنجانی با اندیشکده ها و سرویس های ضدانقلاب

اخیراً و پس از رد صلاحیت اکبر رفسنجانی از سوی شورای نگهبان که عمده دلیل آن کهولت سن وی و عدم توانایی جسمانی برای کسب مقام ریاست جمهوری کشور بود، رسانه­های ضدانقلاب اقدام به انتشار تحلیلی با عناوین مختلف نمودند که برنامة انتخاباتی رفسنجانی را در 5 ماده به طور شفاف اعلام می­نمود.

در یکی از این موارد که به طور هوشمندانه اقدام به مدیریت وی شده، در 5 محور پیشنهاداتی در قالب چالش­های پیش روی او، به وی اعلام شده بود که بر اساس شواهد و قرائن، می­توان پتانسیل رفسنجانی را در جذب برنامه­های گروه­های معاند و ضدانقلاب مشاهده کرد.

در مقالة مذکور که نگارش آن توسط امید معماریان(از نویسندگان رسانه­های ضدانقلاب و مورد حمایت آمریکا) انجام شده، در موضوعاتی نظیر کهولت سن، کارنامة گذشته، احساس مالکیت نظام وحق به جانب بودن، مشخص کردن تغییر و حواریون دوآتشه وفیس بوک اقدام به چالشی جلوه دادن این موضوعات، در مسیر حرکت انتخاباتی رفسنجانی، برای تصدی پست ریاست جمهوری شده است. نکات حائض اهمیت در این مطلب، ارائة برنامه به وی و همچنین عملکرد ایشان طبق برنامة پیشنهادی از سوی معاندان و ضدانقلاب است.

در ادامه، موارد مطرح شده و راهکارهای ارائه شده از سوی نویسنده را مورد بررسی قرار می­دهیم تا با وضوح بیشتری سند همفکری ارکان ضدانقلاب با برنامة انتخاباتی وی نمایان گردد.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰